Tāvān: Persian 2018
تاوان
23.06 $
Share
Wishlist
I put my eyes together for a short time and was immersed in a dream; I was satisfied with my life, with my job, and with friends who were around. There were only people who had turned my concern into a battlefield because of some useless beliefs of the world, greed, and extravagance of something that had no end, but people insisted on having it and also pride... Suddenly the phone rang loudly. I picked up the phone.
more
چشمانم را برای مدتی کوتاه روی هم گذاشتم و غرق در رؤیا شدم؛ من از زندگیم راضی بودم از شغلم از دوستانی که دور و برم بودند. فقط آدم هایی بودند که بخاطر داشتن بعضی اعتقادات بیهوده دنیا دغدغه من را تبدیل به میدان جنگ کرده بودند حرص و طمع و زیاده خواهی چیزی که عاقبت نداشت، اما آدمها به داشتن آن اصرار می کردند و هم افتخار... ناگهان تلفن زنگ خورد بلند شدم گوشی را برداشتم.
more
