Uqyānūs-i intahā-yi jāddah: Persian 1396

مردی میانسال برای شرکت در مراسم یادبودی به محله‌ ی دوران کودکی‌ اش بازمی‌ گردد. خانه‌ شان از میان رفته است، اما او ناخودآگاه به مزرعه‌ ای که در انتهای جاده قرار دارد کشانده می‌ شود، جایی‌ که در هفت‌ سالگی با دخترکی فراموش‌ نشدنی به نام لتی همپستاک، مادرش و مادر بزرگش آشنا شده بود. او که از ده‌ ها سال پیش دیگر دخترک را از یاد برده بود، حالا با نشستن در کنار برکه‌ ای که لتی آن را اقیانوس می‌ نامید، گذشته‌ های دور را به خاطر می‌آورد، گذشته‌ ای که می‌ توانست برای هر کس بسیار خطرناک و هولناک باشد، چه برسد به پسربچه‌ ای هفت‌ ساله... «اقیانوس انتهای جاده» اثری تکان‌ دهنده و استادانه با روایتی غریب است که ما به زوایای تاریکِ بیرون و درون آدمی می‌ برد. قصه‌ ای به ظرافت بال‌ های پروانه، و هراس‌ انگیز همچون خنجری در تاریکی.