Moḥammad Jaʿfarī Mārbīnī
محمد جعفری ماربینی
Biography of Mohammad Jafari Marbini
Mohammad Jafari Marbini was born on September 14, 1944 (23 Shahrivar 1323) in the village of Marbin, Ardestan County, Isfahan Province, Iran. He completed his high school education in mathematics in 1964. After completing his military service in the sixth term of the Jihad-e Daneshgahi (Academic Corps) in the village of Sang Bast, Mashhad, he joined the Education Department of Tehran Province, Shahr-e Shemiran. Following two years of teaching in the Rudbar Qasran area (Oushan – Fasham), he went to Germany in 1969 to continue his studies.
From 1961, before finishing high school, Jafari Marbini had begun to involve himself in political and religious issues based on his understanding and awareness. With the start of the clerical movement in 1962, particularly its peak during the events of June 5, 1963 (15 Khordad 1342), his interest in political-religious activities increased. Upon his arrival in Germany in the late summer of 1969, he joined the Union of Islamic Students in Europe and began political, religious, and social activities within the framework of this organization.
From 1969 until the victory of the Iranian Revolution in 1979, he spent about ten years in Germany pursuing studies, political and religious activism, and social work. Through the Union of Islamic Students in Europe, he became acquainted with figures such as Dr. Beheshti, Ghotbzadeh, Habibi, and Shabestari. Simultaneously, he continued his academic studies and in 1975 earned a Master’s degree in Chemistry.
In 1972, he was elected as a board member of the Union and later became one of its advisors and a member of the editorial board of Maktab-e Mobarez, the Union’s publication. In spring 1972, he became acquainted with Abolhassan Banisadr and collaborated with him. In 1975, after the publication of the book Declaration of Ideological Change by the People's Mojahedin Organization of Iran (PMOI), he authored a booklet titled Conspiracy or Transformation, which was published in Europe and the United States by the Union, and later in Iran during the revolution. He also wrote some editorials for the Union’s publications, including Qods No. 18, titled 28 Mordad: Uprising of the Mob, which was later published in Iran as A Look at a Quarter Century of History in Iran.
When Ayatollah Khomeini arrived in Paris in 1978, Jafari Marbini divided his time between Berlin and Paris, spending more than half of that period in Paris to support the success of the Iranian Revolution. He returned to Tehran on February 3, 1979 (14 Bahman 1357) due to a delay caused by a disagreement with Ahmad Khomeini. Upon arrival, he immediately engaged in travel, speeches, and activities throughout the country.
After the revolution’s victory on February 11, 1979 (22 Bahman 1357), he worked with colleagues at the newspaper Enqelab-e Eslami until June 11, 1981 (21 Khordad 1360), when he was arrested by the Revolutionary Guards in Kermanshah following a meeting with the president. He spent more than five years in prisons including Kermanshah, Evin, Komiteh-ye Moshtarak, and Ghezel Hesar, and was eventually released thanks to the efforts of Ayatollah Montazeri and others. In 1992, he moved to the United Kingdom.
After stabilizing his personal and financial situation in London, he began documenting his life experiences, both political and personal. In 1994, he enrolled at King’s College London and earned a Master’s degree in X-Ray Science and Technology in 1995. Throughout his imprisonment and afterward, he conducted research and reflection on how the goals of the Iranian Revolution—freedom, independence, and a national-republican government promised by Khomeini in Paris—were gradually diverted into the dictatorship of the Supreme Leader.
His experiences have been compiled and published in various books to inform the public and preserve the historical record for current and future generations. Some of his major publications include:
Evin, Vol. 1: A Five-Year Chronicle (2001)
Evin, Vol. 2: Sociology of Prisoners and Prison Guards (2001)
Paris and the Transformation of the Iranian Revolution: From Freedom to Tyranny, Vol. 1 (2004)
Hostage-taking and the Deputies of the Revolution: From Freedom to Tyranny, Vol. 2 (2007)
The Clash of Two Lines or the June 1981 Coup: From Freedom to Tyranny, Vol. 3 (2008)
Prayer: A Practice for Life in the Balance of Absence (2008)
Ten Years with the Union in Germany (2009)
Correspondences of Mohammad Jafari with Ayatollah Montazeri (2009)
Enqelab-e Eslami Newspaper in the Course of History (2010)
Velayat-e Faqih: Innovation and Pharaonic Rule in the Name of Religion (2011)
Do You Know Why Such a Regime Exists? The Allure of Power (2013)
Mossadegh and Bakhtiar: A Comparative Study (2014)
Investigation into Convenient Lies (2016)
When and Why Did Hijab Enter Islam? (2016)
Quran: Tadabburnameh Rashid Bahar (2017)
This autobiography, titled The Life Journey of Mohammad Jafari: A Child of the Mountains and the Desert, covers his personal and political experiences from childhood to the present, reflecting his lifelong engagement with the political, religious, and social currents of Iran.
زندگی نامه
اینجانب محمد جعفری ماربینی در تاریخ 23 شهریور 1323 در روستای ماربین از توابع شهرستان اردستان(اصفهان) متولد شده و در سال 1343 در رشته ریاضی موفق به اخذ دیپلم ریاضی گردیدم و پس از گذراندن دوره سربازی در سپاه دانش دوره ششم، در روستای سنگ بست مشهد، به استخدام آموزش و پرورش استان تهران شمیران درآمده و پس از دو سال خدمت آموزگاری در بخش رودبار قصران (اوشان – فشم) شمیرانات، برای ادامه تحصیل در سال 1348 راهی آلمان شدم.
از سال 40 و زمانی که هنوز دوره دبیرستان را به پایان نرسانده بودم، نسبت به اطلاعات و فهم خود، از مسایل آن دوره در بخشهایی از فعالیت های سیاسی – دینی وارد شده و با شروع نهضت روحانیت در سال 41 و بویژه اوج گیری آن در 15 خرداد 1342، بر میزان علاقه ام به مسایل و فعالیت های سیاسی – دینی افزوده شد و این علاقه مندی بود که به محض ورود به آلمان برای ادامه تحصیل در اواخر تابستان سال 48، مرا واداشت که به عضویت اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا در آیم و در چهار چوب آن سازمان به فعالیت بپردازم.
از سال 48 تا اواخر سال 57 که مبارزات ملت ایران به پیروزی انقلاب انجامید، حدود ده سالی در آلمان به تحصیل و فعالیتهای سیاسی – دینی و اجتماعی مشغول بودم.
به محض ورود به آلمان با اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا آشنا و به عضویت آن سازمان درآمدم و از این طریق سازمان با آقایان دکتر بهشتی، قطب زاده، حبیبی و شبستری و… از نزدیک آشنایی حاصل شد. و همزمان در دانشگاه به تحصیل پرداخته و در چهارچوب اتحادیه با دیگران فعالیت سیاسی و مذهبی و دنبال کردم و در سال 1354، در رشته شیمی موفق به دریافت فوق لیسانس شدم.
در کنگره سال 1351، بعنوان یکی از اعضای هییت مدیره اتحادیه انتخاب ده و بعد از آن نیز جزء یکی از مشاورین اتحادیه و عضو هییت تحریریه مکتب مبارز، ارگان اتحادیه بودم.
در بهار سال 1351، از نزدیک با آقای بنی صدر و افکارش آشنا شدم و با وی به همکاری و فعالیت پرداختم. در سال 54، پس از انتشار کتاب «بیانیه اعلام تغییر مواضع ایدیولوژیک» سازمان مجاهدین خلق، در رابطه با تحول ادعایی سازمان، جزوه ای تحت عنوان”توطیه یا تحول” در سازمان مجاهدین خلق را نوشته که به نام اتحادیه در اروپا و آمریکا انتشار پیدا کرد و در بحبوحه انقلاب در ایران نیز منتشر گردید. بعضی از اطلاعیه های اتحادیه و سرمقاله “قدس” به قلم اینجانب است که از جمله آنها، سر مقاله ” قدس” شماره 18، بنام “28مرداد: قیام اوباش” می باشد که در ایران هم بعد از پیروزی انقلاب تحت نام “نگاهی به تاریخ ربع قرن در ایران” منتشر شد.
هنگامی که آقای خمینی در سال 1357، به پاریس آمد، اینجانب بین برلین و پاریس در سفر بوده و بیش از نیمی از آن مدت را در پاریس جهت یاری رساندن به پیروزی انقلاب سپری کردم. قرار بود که همراه پرواز انقلاب به تهران باز گردم که بر اثر روابط انحصاری ایجاد شده و مشاجره با آقای احمد خمینی با پرواز بعدی، در 14 بهمن 57 به تهران پرواز کردم و بلافاصله به فعالیت و سفر و ایراد سخنرانی در نقاط مختلف کشور پرداختم.
بعد از پیروزی انقلاب در 22 بهمن 57، تا صبح 21 خرداد 60، که پس از ملاقات با رییس جمهور، به هنگام خروج از پادگان نظامی کرمانشاه بازداشت و روانه زندان شدم، با سایر دوستان و همکاران در روزنامه انقلاب اسلامی مشغول فعالیت بوده و مدیریت روزنامه را برعهده داشتم. پس از گذراندن پنج سال و اندی که از زندان آزاد شدم، در سال 1371 در انگلیس رحل اقامت افکندم.
در 20 خرداد 1360 که برای دیدار و گفتگو در باره بستن روزنامه با ریاست جمهوری به کرمانشاه سفر کرده بودم، در ساعت 5 صبح 21 خرداد 60، بوسیله سپاه پاسداران کرمانشاه به هنگام خروج از پادگان مقر ریاست جمهوری دستگیر شدم و پس از گذراندن 5 سال و اندی در زندانهای کرمانشاه، اوین، کمیته مشترک و قزلحصار بر اثر مساعی آیت الله منتظری و دیگران از زندان آزاد گردیدم. شش سال بعد از آزادی از زندان در سال 1371 طی سفری به اروپا تصمیم به اقامت در انگلیس گرفته شد. ابتداء مدتی را به آموزش زبان پرداخته و سپس در سال 1373 در دانشگاه کینگز لندن در رشته اشعه ایکس و تکنولوژی (X-Ray Science and Technology) موفق به دریافت فوق لیسانس شدم.
در تمام مدت 5 سال و اندی که در زندان به سر بردم و همچنین بعد از آزادی، از مطالعه و تحقیق درباره چگونگی به انحراف کشیده شدن اهداف انقلاب که آزادی، استقلال و حکومت جمهوری اسلامی – ملی و مردمی بود و آقای خمینی در پاریس در انظار جهانیان قول و قرار آن را به ملت ایران داده بود و سرانجام با دست خود وی به دیکتاتوری و استبداد ولایت فقیه کشیده شد، باز نایستادم.
چند سالی پس از آن که در لندن وضعیت زندگی خانوادگی و امور معیشتی تا حدودی سرو سامانی به خود گرفت، سعی شد که تجربه های اندوخته شده در طول زمان برای اطلاع عموم برشته تحریر در آورده شود.
تجربه های هر دوره که با فعالیتها و خاطرات مبارزاتی، سیاسی – دینی، ملی و اجتماعی همراه بوده، در کتاب های مختلف تدوین و منتشر شده و در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است. توصیه و پیشنهاد بعضی از دوستان وعلاقه مندان که از نزدیک با من و آثار مختلف قلمیم آشنایی داشته اند، موجب شد که خاطرات و زندگی غیر سیاسی ام، آنچنانکه اتفاق افتاده و بر من گذشته همراه با جزییات و امور تجربه شده را به نگارش در آورم که این تجربه «سرگذشت یک سفر زندگینامه محمد جعفری فرزندی از تبار کوهستان و کویر» نام گرفته و در حقیقت چگونگی گذران و دست و پنجه نرم کردن با قبض و بسط روزگار از بدو طفولیت تا لحظات باقی مانده زندگیم در این حیات فانی است که برای علاقه مندان به رشته تحریر در آمد.
در این راستا، به جمعبندی آنچه را قبل و بعد از پیروزی انقلاب شاهد بوده، شنیده، آموخته و تجربه کرده بودم همت گماشتم و آن چه را که در ذهن خود طراحی کرده بودم، و به منظور روشنایی انداختن به چگونگی به انحراف کشیده شدن اهداف انقلاب ملت ایران به دست نا اهلان – و استقرار استبداد خود کامه روحانیت که دوران تفتیش عقاید و حاکمیت کلیسا، در قرون وسطی را دوباره زنده کرد- به مرور و به ترتیب اهمیت آن به مدد دوستان طبع شده و در اختیار نسل حاضر و نسلهای آینده قرار گرفته عبارتند از:
اوین، جلد یک، گاهنامه پنج سال و اندی . انتشار 1380
اوین، جلد 2، جامعه شناسی زندانی و زندانبان. انتشار 1380
پاریس و تحول انقلاب ایران از آزادی به استبداد-1.انتشار1383
گروگانگیری وجانشینان انقلاب، تحول انقلاب از آزادی به استبداد-2. انتشار تیرماه 1386
تقابل دو خط یا کودتای خرداد 1360 تحول انقلاب از آزادی به استبداد-3.انتشار بهمن1386
نماز، تمرینی برای زندگی در موازنه عدمی. انتشار خرداد 1387
ده سال با اتحادیه در آلمان،(وضعیت مبارزین مسلمان خارج از کشور به هنگام ورود آقای خمینیبه پاریس). انتشار تابستان 1388
مکاتبات محمد جعفری با آیت الله منتظری، دیماه 1388
روزنامه انقلاب اسلامیدر مسیر تاریخ. انتشار تابستان 1389
ولایت فقیه، بدعت و فرعونیت بنام دین . انتشار تابستان 1390
آیا می دانید چرا چنین رژیمی بر پاست؟ (جاذبیت قدرت و شیفتگی به آن) انتشار تابستان 1392.
مصدق و بختیار، مقایسه در روش و منش. انتشار تابستان 1393
تحقیق در باب دروغ مصلحت آمیز. انتشار اردیبهشت 1395
از چه وقت حجاب وارد اسلام شد و چرا؟ 1395
قرآن تدبرنامه رشید بهار 1396
