Note! Looking for an order placed before 2025-09-20, 16:00? [Click Here]
Friday - 2025 10 October
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"en-us","Currency":"usd","CurrencySign":"$","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
Login
shopping cart 0
Basket

Basket

Menu

  • Pinilupah bih jang mīravad
Product Information
Original Title: Penelope alla guerra
ISBN: 9786003762534
Publisher: Nigah
Age Group: Adult
Pages: 232
Weight: 260 g
Dimensions: 14 x 21 x 1.62 cm
Book Cover: Paperback

Pinilupah bih jang mīravad: Persian 1397

پنه لوپه به جنگ می رود

Author: Oriana Fallaci
Rating:
18.64 $
4-6 Weeks
Wishlist
Wishlist
Product Information
Original Title: Penelope alla guerra
ISBN: 9786003762534
Publisher: Nigah
Age Group: Adult
Pages: 232
Weight: 260 g
Dimensions: 14 x 21 x 1.62 cm
Book Cover: Paperback
Penelope alla guerra. ( Italian Fiction )
more
( داستان ایتالیایی ) بخشی از متن کتاب: ساعت دیواریِ عجیبی بود و به هیچ ساعتِ دیگری نمی‌ماند. روز تاجگذاریِ پادشاهی را به یادِ او می‌آورد، پادشاهی که صورتش مثلِ ریچارد بود... ولی شب‌ها که ساعت تو تاریکی گم می‌شد صدایش شبیهِ صدای ناقوسِ شومِ کلیسایی بود که برای مُردنِ کسی به کار افتاده باشد. «تو مستحقِ این مرخصی هستی! خیلی کار کردی و لازمه یه کم استراحت کنی و خوش بگذرونی... ولی منم اگه قرار باشه به تمومِ کارمندام سفرِ نیویورک جایزه بدم، ورشکست می‌شم! می‌فهمی که؟» «البته! رئیس...» ربع ساعتِ اول که زنگ می‌زد صدایش به جان آدم دلشوره می‌انداخت، ربع ساعتِ دوم شوم به نظر می‌آمد و به ربع ساعتِ بعدی که می‌رسید آدم را کلافه می‌کرد و ربع ساعتِ آخر روح‌ها و سایه‌هایی را می‌دید که سمتش حمله می‌کردند و در نورِ راهرو کمرنگ می‌شدند و هر کدام مثل لکه‌ای دود به هوا می‌رفتند. «فقط به تو این فرصتِ استثنایی رو دادم! جو!...چه کارایی که واسه تو نمی‌کنم!» «ممنونم... رئیس!» نفسش را نگه می‌داشت و از زیرِ ملافه رختخوابش رشته نوری را که سایه‌ها را در خودش حل می‌کرد می‌پایید... بعد لرز به تنش می‌اُفتاد و در رؤیا به سمتِ اتاقی که ریچارد داخلش خوابیده بود پر می‌کشید.
more