Iḥtamal-i ʻaks va inzavā: Persian 2017
احتمال عکس و انزوا
38.62 $
Share
Wishlist
A collection of Persian stories
more
مجموعه داستان.
دست های ارسلان را نمی دیدم. بچه، جنازه بچه، روی دست هاش بود و چیزی معلوم نبود. زن، انگار که طغیان کند، دستش را برد پشت سرش، موهاش را از هم باز کرد و سرش را تکانی داد و موها را روی شانه ها ریخت، بعد مثل فنر از جاش پرید و دوباره رفت توی اتاق و در را بست. من ماندم و ارسلان و بچه. تصویر شانه های لاغر و تخت سینه سفید زن، توی سرم می چرخید. ارسلان داشت به من نگاه می کرد...
more

