Note! Looking for an order placed before 2025-09-20, 16:00? [Click Here]
جمعه - 18 مهر 1404
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"fa-ir","Currency":"usd","CurrencySign":"$","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
ورود
shopping cart 0
سبد خرید

سبد خرید

Menu

  • Bara-yi Zayn'ab
اطلاعات محصول
عنوان اصلی: برای زین اب
شابک: 9786229978801
گروه سنی: بزرگسال
صفحات: 390
وزن: 406 g
ابعاد: 14 x 21 x 3٫6 cm
جلد کتاب: شومیز

برای زین اب فارسی 1401

Bara-yi Zayn'ab

نویسنده: Sumayah Islāmī
امتیاز:
22٫80 $
4 تا 6 هفته
لیست علاقه‌مندی‌ها
Wishlist
اطلاعات محصول
عنوان اصلی: برای زین اب
شابک: 9786229978801
گروه سنی: بزرگسال
صفحات: 390
وزن: 406 g
ابعاد: 14 x 21 x 3٫6 cm
جلد کتاب: شومیز
Narration of the life of the martyr defender of the shrine of Mohammad Belbasi
more
بعضی شب ها در حیاط روبه روی حرم می نشستیم و با هم درس های کلاس اخلاق را مباحثه می کردیم. به من می گفت: از امام چیزهای دنیایی نخواه! بگو آقاجان، معرفت خودت رو به من بده!» آنقدر دوستش داشتم که هرچه می گفت، برایم حجت بود. چشمانم را بستم و همین ها را تکرار کردم. یک دفعه یاد چیزی افتادم و گفتم: « راستی محمد! همه از اینجا برای خودشون کفن خریدن. ما هم بگیریم و بیاریم حرم برای طواف!» طفره رفت و گفت: «ای بابا! بالاخره وقتی مردیم، په کفن پیدا می شه ما رو بذارن توش.» اصرار کردم که این کارو بکنیم. غمی روی صورتش نشست. چشمانش را از من گرفت و به حرم دوخت. گفت: «دوتا کفن ببریم پیش یه بی کفن؟!»
more