OBS! Letar du efter en beställning lagd före 2025-09-29, 16:00? [klicka här]
lördag - 2025 04 oktober
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"sv-se","Currency":"sek","CurrencySign":"SEK","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
Logga in
shopping cart 0
Kundvagn

Kundvagn

Menu

Produktinformation
Originaltitel: کوچ شامار
ISBN: 9786228137049
Förlag: Rāybud
Åldersgrupp: Vuxen
Sidor: 134
Vikt: 128 g
Produktmått: 14 x 21 x 1 , 2 cm
Bokomslag: Pocketbok

Kūch-i Shāmār: Persiska (Farsi) 1402

کوچ شامار

Författare: Gūrān, Farhād Ḥ
Betyg:
187 SEK
4-6 Veckor
Önskelista
Wishlist
Produktinformation
Originaltitel: کوچ شامار
ISBN: 9786228137049
Förlag: Rāybud
Åldersgrupp: Vuxen
Sidor: 134
Vikt: 128 g
Produktmått: 14 x 21 x 1 , 2 cm
Bokomslag: Pocketbok
The story of Kuch Shamar is the narrative of the labyrinth of a man who is the narrator and the witness of the narration of others, he has with him pieces of the centuries and the decades that we went through and are going through, but we don't know if we will still go through it or not.
more
مرد جوان کردی، سرگشته و حیران، انگار که با هزاران سال زندگی زیسته و نازیسته، از میان دفاتر یارسان و انبوهی خاطره و خاطرخواهی، به تهرانی کوچیده یا کوچانده شده که دیروز و امروز و آینده‌ را به محاق می‌برد. داستان کوچ شامار، روایت هزارتوی مردی‌ است که خود روایت‌گر و شاهد روایت دیگران است، هم از اعصار و قرون تکه‌هایی با خود دارد و هم از همین تاریخ دهه‌هایی که ما از سر گذراندیم و می‌گذرانیم، اما نمی‌دانیم هنوز هم از سر خواهیم گذراند یا نه؛ مگر نه که یکی از چهلتنان گفته‌است و او می‌داند که: «ستاره‌ام را پشت سرم سرنگون کرده‌اند»؟ شامار که می‌داند ستاره‌های او و مردم‌اش، در فقدان یار، بی‌بخت شده، دوست دارد از میان اوراق، اسناد، نامه‌ها، خاطرات، گفته‌ها، نقل‌ها و دفتر گزارش کار روزانه‌اش، استعاره‌هایی را برکشد که معناهای ازدست‌شده را به خودش و مردمش بازگرداند. «کوچ شامار»، سومین رمان «فرهاد حیدری گوران»، حضور مردی که به‌اجبار سرزمین‌اش را ترک کرده و برای کار به پایتخت آمده و در یک کمپ ترک اعتیاد مشغول شده را، به حضوری تاریخی و خیالین بدل کرده که می‌توان بر اسب خیالش سوار شد و عشق و انکار عشق را تجربه کرد، با امید، عشق و اطمینان؛ همان‌ها که این تاریخ، همواره سعی داشته از او و مردمش سلب کند.
more