Note! Looking for an order placed before 2025-09-20, 16:00? [Click Here]
شنبه - 19 مهر 1404
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"fa-ir","Currency":"usd","CurrencySign":"$","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
ورود
shopping cart 0
سبد خرید

سبد خرید

Menu

  • Suqulmah
اطلاعات محصول
عنوان اصلی: سقلمه
شابک: 9786000349080
ناشر: Surih-yi Mihr
گروه سنی: بزرگسال
صفحات: 216
وزن: 213 g
ابعاد: 14 x 21 x 2 cm
جلد کتاب: شومیز

سقلمه فارسی 1403

Suqulmah

نویسنده: Majīd Qahrimānī
امتیاز:
2٫81 $
4 تا 6 هفته
لیست علاقه‌مندی‌ها
Wishlist
اطلاعات محصول
عنوان اصلی: سقلمه
شابک: 9786000349080
ناشر: Surih-yi Mihr
گروه سنی: بزرگسال
صفحات: 216
وزن: 213 g
ابعاد: 14 x 21 x 2 cm
جلد کتاب: شومیز
A satirical novel by Majid Qahremani.
more
قسمت هایی از کتاب سقلمه در زیر آفتاب گرم و سوزان تابستان، مرتضی سوار بر ماشین زهواردررفته پدرش اکبر آقا در جاده‌ای کم‌عرض و یک‌طرفه به زور می‌تاخت. جوانی بیست و هفت هشت ساله با چهره‌ای گرد و تپلی، شبیه پدر اکبر آقا، مادرش شیرین خانم و خواهرش حنانه که دو سه سالی از او کوچک‌تر بود نیز همراه او بودند. اکبر آقا، مردی پنجاه و چند ساله، با لب و لوچه‌ای کج و کوله، در خواب عمیقی فرورفته بود. شیرین خانم زنی لاغراندام و گندم‌گون نیز در چرت به سر می‌برد و حنانه ریزه‌میزه هم با گوشی همراهش مشغول بود. هر چهار شیشه ماشین پایین بود تا شاید گردش هوا کمی از فشار گرما بکاهد. مرتضی خط وسط جاده را با وسط ماشین میزان کرده بود و میراند تا از حواشی خاکی و لبه‌های درب و داغان مسیر در امان باشد. لحظاتی نگذشته بود که یکباره چندین خودروی شاسی بلند سیاه غول‌پیکر به سرعت برق در پشت ماشین آنها ظاهر شدند.
more