راهی به هزارتوی رماننو فارسی 1387
Rāhī bah Hizār'tu-yi Rumān-i Naw
20٫11 $
اشتراکگذاری
Wishlist
A book by Javad Eshaghiyan.
more
رمان نو، طرح و شخصیت داستان را به شدت کمرنگ و بیرنگ میکند و داستان، مجموعهای از تصویرهای مکرری است که یا به واقع چشمی عینی آنها را ثبت میکند یا از رهگذر خاطره و رویا قابل ترسیم است. همهی تکیهی نویسندگان رمان نو و منتقدان مدافع آنان جز این نیست که اینان "شیوهی تازه نه رسم باستان" آوردهاند؛ اما این "شیوه و رسم"، هم در پهنهی "معنی" است، هم در گسترهی "لفظ" و به تعبیری دقیقتر هم در عرصهی ذهن و هم در قلمروی زبان است. ناتالی ساروت، از نویسندگان و نظریهپردازان رمان نو، از دو گونه "واقعیت" سخن میگوید: واقعیتی که "همه کس آن را میبیند و با نخستین نگاه میتوان آن را درک کرد"؛ و واقعیتی که "هنوز شناخته شده نیست و بنابراین نمیتواند در صورتها و قالبهای مستعمل و آشنا درآید و به ابداع و شکلهای جدید نیاز دارد". نویسندگان رمان نو برای خویش رسالت و مسؤولیتی قایلاند. نویسندهی رمان نو تنها به کشف خویش متکی است. این کشف از دل تجربهای فردی بیرون میآید، تجربهای که هرچند نامتعارف مینماید، اصیل است؛ ذهن و زبان خاص خویش دارد؛ شگفتی برمیانگیزد و به خواننده کمک میکند تا جهان را با نگاه نویسندهی رمان نو ببیند و شگفتزده شود. نویسندهی کتاب پیش رو با بررسی سه رمان نوی "پاککنها" ساروت، و کوندرا سعی دارد ساختار رمان نو را به خواننده معرفی کرده و بشناساند. او بر این عقیده است که رمان نو فاقد قهرمان است؛ ناگزیر خواننده قادر نیست در کنار قهرمان، در برابر دیگران موضعگیری کند. شخصیتها فاقد روانشناسی خاص هستند؛ گویی روح ندارند و چیزی از گونهی مهر و کین، جاذبه و دافعه، رفتار حماسی و ثبات در عقیده در آنان نیست.
more