Note! Looking for an order placed before 2025-09-20, 16:00? [Click Here]
جمعه - 18 مهر 1404
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"fa-ir","Currency":"usd","CurrencySign":"$","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
ورود
shopping cart 0
سبد خرید

سبد خرید

Menu

  • Az zavāl-i bāghchah dāvūdī
اطلاعات محصول
شابک: 9789188653413
گروه سنی: بزرگسال
صفحات: 183
وزن: 248 g
ابعاد: 14 x 21 cm
جلد کتاب: شومیز

از زوال باغچه داوودی فارسی 2023

Az zavāl-i bāghchah dāvūdī

نویسنده: Rāmish Ṣafavi
امتیاز:
16٫36 $
2 تا 3 روز
لیست علاقه‌مندی‌ها
Wishlist
اطلاعات محصول
شابک: 9789188653413
گروه سنی: بزرگسال
صفحات: 183
وزن: 248 g
ابعاد: 14 x 21 cm
جلد کتاب: شومیز
آذر که سرش را روی شانه‌های ناهید گذاشته بود پس از چند دقیقه‌ای از کنار او برخاست، وارد انباری شده یک دبه بزرگ بنزین را برداشت. در مسیر خروجش از سالن در حالیکه بنزین را بر زمین می‌ریخت از در خارج شد. از پلکان پایین رفت و وارد باغ شد. برای آخرین بار عمارت و باغ را از نظر گذراند، باقی مانده بنزین را بر زمین و درختان پاشید و فندک را روشن و بر زمین انداخت: خداحافظ ای عمارت کهنه. مطمئنم که روزی نزدیک چیزی زیباتر اینجا بنا خواهد شد. در باغ را باز کرد و به عمارت در حال سوختن نگریست. خارج شد و در را پشت سرش بست. آسمان آخرالزمانی به رنگ سرخ بود و مردم در کوچه و خیابان می‌دویدند و فریاد می‌زدند: زن، زندگی، آزادی.
more
آذر که سرش را روی شانه‌های ناهید گذاشته بود پس از چند دقیقه‌ای از کنار او برخاست، وارد انباری شده یک دبه بزرگ بنزین را برداشت. در مسیر خروجش از سالن در حالیکه بنزین را بر زمین می‌ریخت از در خارج شد. از پلکان پایین رفت و وارد باغ شد. برای آخرین بار عمارت و باغ را از نظر گذراند، باقی مانده بنزین را بر زمین و درختان پاشید و فندک را روشن و بر زمین انداخت: خداحافظ ای عمارت کهنه. مطمئنم که روزی نزدیک چیزی زیباتر اینجا بنا خواهد شد. در باغ را باز کرد و به عمارت در حال سوختن نگریست. خارج شد و در را پشت سرش بست. آسمان آخرالزمانی به رنگ سرخ بود و مردم در کوچه و خیابان می‌دویدند و فریاد می‌زدند: زن، زندگی، آزادی.
more