مزدك گرسنه فارسی 1382

Mazdak-i gurusnih

نویسنده: Fatimih Ahmadi Haq

گروه سنی: کودکان دبستانی - 8 تا 12 سال

امتیاز:

14٫24 $

4 تا 6 هفته

کاور کاغذی

14٫24 $

انتخاب تعداد

اشتراک‌گذاری

لیست علاقه‌مندی‌ها

Once upon a time there was a small village named "Khurram Dih" near a verdant jungle and on the other side of a watery river. In this beautiful village, near a walnut garden, there was a small house that Mazdak and his father lived in. Mazdak was a chubby and gluttonous small boy who was insatiable. Mazdak's father that was sad of this situation, said by himself: I must find a solution...

يكي بود يكي نبود. كنار جنگل سرسبز، آن طرف يك رود پر آب، روستاي كوچكي بود به نام "خرم ده". توي اين روستاي قشنگ، كنار يك باغ گردو، يك خانه نقلي وجود داشت كه مزدك، پسر كوچولوي قصه ي ما با پدرش آنجا زندگي مي كرد. مزدك يك پسر كوچولوي تپل و شكمو بود كه از صبح تا شب هر چه خوراكي مي خورد سير نمي شد. پدر مزدك كه از اين وضعيت خيلي ناراحت بود با خودش گفت: بايد به فكر چاره باشم...