تنهایی فارسی 1378

Tanha`i

نویسنده: Yashar Kemal

امتیاز:

27٫82 $

4 تا 6 هفته

کاور کاغذی

27٫82 $

انتخاب تعداد

اشتراک‌گذاری

لیست علاقه‌مندی‌ها

Fiction, The moonlight were lighted the valley that the village was in it. In a corner of the yard, Salman was standing lonely was singing an old and unknown song very quite. His shadow was two or three times taller than himself and the children could see his gun on his shoulder. Salman had blonde hairs that were stood like porcupine's thistle, with green eyes.

داستان، مهتاب دره اي را كه روستا در آن قرار داشت روشن كرده بود. در گوشه اي از حياط، سلمان تنها ايستاده بود و زير لب آهنگي قديمي و نا آشنا را مي خواند. سايه اش دو يا سه برار خودش بود و بچه مي توانستند تفنگي كه بر روي دوشش انداخته را ببينند. او مو هاي بوري دارد كه مثل خارهاي جوجه تيغي ايستاده بودند با چشماني سبز و زهردار.