Note! Looking for an order placed before 2025-09-20, 16:00? [Click Here]
شنبه - 19 مهر 1404
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"fa-ir","Currency":"usd","CurrencySign":"$","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
ورود
shopping cart 0
سبد خرید

سبد خرید

Menu

  • Ṭulūʻ-i rūz-i chahārrum
اطلاعات محصول
شابک: 9786222080310
گروه سنی: بزرگسال
صفحات: 314
وزن: 390 g
ابعاد: 14 x 21 x 2٫2 cm
جلد کتاب: شومیز

طلوع روز چهارم فارسی 1397

Ṭulūʻ-i rūz-i chahārrum

امتیاز:
19٫57 $
4 تا 6 هفته
لیست علاقه‌مندی‌ها
Wishlist
اطلاعات محصول
شابک: 9786222080310
گروه سنی: بزرگسال
صفحات: 314
وزن: 390 g
ابعاد: 14 x 21 x 2٫2 cm
جلد کتاب: شومیز
A Persian novel.
more
رمان فارسی. این کتاب به زبانی روان و پرکشش و به شکل داستان هایی در دل هم به روایت ماجرای پرده هایی از زندگی پنج زن خدا پرست و برگزیده می پردازد. فاطمه بنت اسد که علی علیه السلام را در وجودش پرورش داده و منتظر تولد اوست، ناگاه با دستی به درون کعبه دعوت می شود و آن جا که گمان می کند یکه و تنهاست، چهار زن با لباس هایی از حریر بر تن می بیند، هاجر، آسیه، یوکابد و مریم بزرگوار. هم چنان که چهار زن گرد فاطمه اند از روزگار خویش می گویند و از فرزندی گرامی و پاک که از سوی خداوند به آن ها هدیه داده شد. قسمتی از کتاب: کمی که گذشت نیت او بر همگان آشکار شد. این جدایی به نیت از بین بردن نسل فرزندان یعقوب نیست. فهمیدیم که او از فرزندی می هراسد که بناست بنیان حکومتش را در هم بکوبد. فرزندی که در خانه یکی از بنی اسرائیل متولد خواهد شد. و او با جدا کردن زنان و مردان می خواهد با حکمت و قدرت پروردگار بجنگد. یکی همچون او مبارزه ای مخفیانه با خداوند یکتا به راه می اندازد و دیگری همچون نمرود بر فراز برجی بلند رفته به سمت آسمان تیری پرتاب می کند. ای کاش از سرنوشت هم عبرت می گرفتند. اما عبرت که نمی گیرند هیچ، گردن کش تر هم می شوند. به خیالش می تواند در برابر تدبیر و تقدیر خداوند ایستادگی کند. حتما گمان می کرده که هیچ کس از وعده خداوند با خبر نمی شود. ابتدا این راز را از همه مخفی می کردند. اما گویا یکی از کنیزان قصر شاهد گفتگوی فرعون و معبران بوده و این راز را پنهانی با کسی در میان گذاشته و این گونه راز بر ملا شده. زبان کنیز بخت برگشته را از حلقومش بیرون کشیده و خودش را روی آتش بریان کردند.
more