Note! Looking for an order placed before 2025-09-20, 16:00? [Click Here]
الجمعة - 1447 18 ربيع الآخر
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"ar-sa","Currency":"usd","CurrencySign":"$","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
تسجيل الدخول
shopping cart 0
السلة

السلة

المجموع
0  
ContinuetoCheckout

Menu

  • Sih shanbah-yi ākhir-i har māh
معلومات المنتج
 ISBN رقم: 9781326766023
الفئة العمرية: البالغون
الصفحات: 85
الوزن: 118 g
أبعاد المنتج: 15 x 23 cm
غلاف الكتاب: غلاف ورقی
Subjects:

سه شنبه ی آخر هر ماه الفارسية 2024

Sih shanbah-yi ākhir-i har māh

المؤلف: Farāmarz Sih Dahī
التقييم:
11٫50 $
7 إلی 14 یوم
قائمة الأمنيات
Wishlist
معلومات المنتج
 ISBN رقم: 9781326766023
الفئة العمرية: البالغون
الصفحات: 85
الوزن: 118 g
أبعاد المنتج: 15 x 23 cm
غلاف الكتاب: غلاف ورقی
Subjects:
"سه‌شنبه‌یِ آخرِ هرماه" ادایِ دینی است به انسان. به کلمه. به شعر. به تلمیحِ مدرن. به صنایعِ ادبیِ بی‌مانیفست. به صنعتِ تجزیه. به موهایت را کوتاه کردی. خاکستری هم کوتاه کردی. می‌خواستی به آن‌ها بگویی انگشت‌هایِ شاعر‌-پرنده هم آدمند. دل‌تنگ می‌شوند. ابروهایِ تو محراب‌اند قدیمی شده‌است، راه می‌روند؛ این‌جا، نمی‌دانم‌آن کجایِ جهان است. دل به تو دادم با یادت شادم. به دوچشمِ کال. به لب‌ها. بالا. خصوصن پایین. مرا ببوسِ لب‌هایِ مرا، تانک‌ها له کرده‌اند. به کولاژ. به موسیقیِ عامیانه. قسم خوردم بر تو من ای عشق هیمه می‌خواهد. به خاموشی، گناهِ ماست. به تاریخ. به عشق. به آزادی. به کانونِ نویسندگانِ ایران. به منشورِ ۹ ماده‌ای. به "آزادیِ اندیشه و بیان و نشر در همه‌ی عرصه‌های حیاتِ فردی و اجتماعی بی‌ هیچ حصر و استثنا حقِ همگان است. این حق در انحصارِ هیچ‌فرد، گروه یا نهادی نیست و هیچ‌کس را نمی‌توان از آن محروم کرد." شعر، مقابله علیهِ سانسور و فراموشی است. دفاع از آدمی‌زادی. صلح. آزادی. رفاه. برابری. "سه‌شنبه‌یِ آخرِ هرماه" در ستایشِ روایت و معنی است. از رودکی تا سوسیالیسمِ دونفره. تا در من یادِ مجید روان‌جو‌. دست‌هایت را می‌فشارد/ دست‌هایش را می‌فشاری/ دست‌هایم را می‌فشارد/ دست‌هایش را می‌فشارم/ ما سه‌نفر بودیم. در ستایشِ کانون نویسندگان ایران. در ستایشِ شعر، ابر دارد/ ابر، گریه/ یک گلِ سرخ ربطِ عجیبی دارد/ به جیبِ سمتِ چپِ مرد/ به موهایِ بلندِ زن
more
"سه‌شنبه‌یِ آخرِ هرماه" ادایِ دینی است به انسان. به کلمه. به شعر. به تلمیحِ مدرن. به صنایعِ ادبیِ بی‌مانیفست. به صنعتِ تجزیه. به موهایت را کوتاه کردی. خاکستری هم کوتاه کردی. می‌خواستی به آن‌ها بگویی انگشت‌هایِ شاعر‌-پرنده هم آدمند. دل‌تنگ می‌شوند. ابروهایِ تو محراب‌اند قدیمی شده‌است، راه می‌روند؛ این‌جا، نمی‌دانم‌آن کجایِ جهان است. دل به تو دادم با یادت شادم. به دوچشمِ کال. به لب‌ها. بالا. خصوصن پایین. مرا ببوسِ لب‌هایِ مرا، تانک‌ها له کرده‌اند. به کولاژ. به موسیقیِ عامیانه. قسم خوردم بر تو من ای عشق هیمه می‌خواهد. به خاموشی، گناهِ ماست. به تاریخ. به عشق. به آزادی. به کانونِ نویسندگانِ ایران. به منشورِ ۹ ماده‌ای. به "آزادیِ اندیشه و بیان و نشر در همه‌ی عرصه‌های حیاتِ فردی و اجتماعی بی‌ هیچ حصر و استثنا حقِ همگان است. این حق در انحصارِ هیچ‌فرد، گروه یا نهادی نیست و هیچ‌کس را نمی‌توان از آن محروم کرد." شعر، مقابله علیهِ سانسور و فراموشی است. دفاع از آدمی‌زادی. صلح. آزادی. رفاه. برابری. "سه‌شنبه‌یِ آخرِ هرماه" در ستایشِ روایت و معنی است. از رودکی تا سوسیالیسمِ دونفره. تا در من یادِ مجید روان‌جو‌. دست‌هایت را می‌فشارد/ دست‌هایش را می‌فشاری/ دست‌هایم را می‌فشارد/ دست‌هایش را می‌فشارم/ ما سه‌نفر بودیم. در ستایشِ کانون نویسندگان ایران. در ستایشِ شعر، ابر دارد/ ابر، گریه/ یک گلِ سرخ ربطِ عجیبی دارد/ به جیبِ سمتِ چپِ مرد/ به موهایِ بلندِ زن
more