منظومهیِ خیابانِ میکده الفارسية 2023
Manzūmah-yi khiyābān-i maykadah
11٫15 $
مشاركة
Wishlist
ISBN رقم:
9781447759874
الناشر:
Aftab Publications Norway x
الفئة العمرية:
البالغون
الصفحات:
153
الوزن:
184 g
أبعاد المنتج:
14 x 21 cm
غلاف الكتاب:
غلاف ورقی
"منظومه یِ خیابانِ میکده" مقابله با فراموشی ست. مقابله با پنهان شدگی پسِ پشتِ استعاره. مقابله با فربه شدنِ خودآگاه ست. جانبداری از رنج و کار است در مقابله با نئولیبرالیسمِ گرگ. گرگ را از هر طرف که بنویسی گرگ است. گرگِ سرمایه. گرگِ سود. گرگِ استثمار. گرگِ بهره کشی هایِ نوینِ انسان از انسان. گرگِ ماسک های دروغِ دمکراسی. گرگِ پلیس باتوم دارد در خیابان هایِ پاریس. گرگِ گازِ اشک آور. گرگِ شلیک هایِ عامدانه به چشم. گرگِ مجله یِ "دختران و پسران" یک چشم دارد در کوچه ها؛ خیابان ها و میادینِ این جا تهران است. ایران. جهان. زحمتکشانِ جهان لطفن متحد شوید اگر وقت کردید البته.
خلاصه این که من کمی شاعرم. آن چه باید نشان بدهم را نشان داده ام. رئالیسمِ دیدن ها، شنیدن ها و سوررئالیسمِ نادیدن ها. نادیوارها، ناتازیانه ها، ناپاها. ناتاول ها. وضوگرفتن هایِ دادستانی با عینکِ ذره بینی. و...
همین است که شعرِ من درد می کند مثلِ وطنم. ملافه را بردارید/ آن که خوابیده شعرهایِ من نیست/ وطنِ من است. نگاهِ من به شعر؛ این آن چنانی نیست. آن این چنانی هم نیست. زیست شده است. گفتن نیست. نشان دادن است با انگشتِ اشاره یِ قلبی که سکته کرده است. صرع دارد. سرگیجه دارد. میلِ به کیومرثِ پوراحمد شدن در همه یِ ما دریاست. در همه یِ ما یک بندر انزلی دارد خودش را حلق آویز می کند. هرکسی که خودکشی می کند به قتل رسیده است بی گمان. کیومرثِ پوراحمد آه کیومرثِ پور احمدم را کشتند. قصه هایِ مجید را کشتند.
حلقه یِ گوش هایِ من است آن چه نیمایِ مردستانِ یوش گفت!:
نگویید! نشان بدهید.
more
"منظومه یِ خیابانِ میکده" مقابله با فراموشی ست. مقابله با پنهان شدگی پسِ پشتِ استعاره. مقابله با فربه شدنِ خودآگاه ست. جانبداری از رنج و کار است در مقابله با نئولیبرالیسمِ گرگ. گرگ را از هر طرف که بنویسی گرگ است. گرگِ سرمایه. گرگِ سود. گرگِ استثمار. گرگِ بهره کشی هایِ نوینِ انسان از انسان. گرگِ ماسک های دروغِ دمکراسی. گرگِ پلیس باتوم دارد در خیابان هایِ پاریس. گرگِ گازِ اشک آور. گرگِ شلیک هایِ عامدانه به چشم. گرگِ مجله یِ "دختران و پسران" یک چشم دارد در کوچه ها؛ خیابان ها و میادینِ این جا تهران است. ایران. جهان. زحمتکشانِ جهان لطفن متحد شوید اگر وقت کردید البته.
خلاصه این که من کمی شاعرم. آن چه باید نشان بدهم را نشان داده ام. رئالیسمِ دیدن ها، شنیدن ها و سوررئالیسمِ نادیدن ها. نادیوارها، ناتازیانه ها، ناپاها. ناتاول ها. وضوگرفتن هایِ دادستانی با عینکِ ذره بینی. و...
همین است که شعرِ من درد می کند مثلِ وطنم. ملافه را بردارید/ آن که خوابیده شعرهایِ من نیست/ وطنِ من است. نگاهِ من به شعر؛ این آن چنانی نیست. آن این چنانی هم نیست. زیست شده است. گفتن نیست. نشان دادن است با انگشتِ اشاره یِ قلبی که سکته کرده است. صرع دارد. سرگیجه دارد. میلِ به کیومرثِ پوراحمد شدن در همه یِ ما دریاست. در همه یِ ما یک بندر انزلی دارد خودش را حلق آویز می کند. هرکسی که خودکشی می کند به قتل رسیده است بی گمان. کیومرثِ پوراحمد آه کیومرثِ پور احمدم را کشتند. قصه هایِ مجید را کشتند.
حلقه یِ گوش هایِ من است آن چه نیمایِ مردستانِ یوش گفت!:
نگویید! نشان بدهید.
more