OBS! Letar du efter en beställning lagd före 2025-09-29, 16:00? [klicka här]
fredag - 2025 10 oktober
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"sv-se","Currency":"usd","CurrencySign":"$","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
Logga in
shopping cart 0
Kundvagn

Kundvagn

Menu

  • Mībakhsham ammā farāmūsh namīkunam
Produktinformation
ISBN: 9786001871597
Förlag: Pursiman
Åldersgrupp: Vuxen
Sidor: 544
Vikt: 610 g
Produktmått: 14 x 21 x 3 , 81 cm
Bokomslag: Pocketbok

Mībakhsham ammā farāmūsh namīkunam: Persiska (Farsi) 1397

می بخشم اما فراموش نمی کنم

Upplaga: 2
Författare: Rāḥīl Shādkām
Betyg:
59,57 $
4-6 Veckor
Önskelista
Wishlist
Produktinformation
ISBN: 9786001871597
Förlag: Pursiman
Åldersgrupp: Vuxen
Sidor: 544
Vikt: 610 g
Produktmått: 14 x 21 x 3 , 81 cm
Bokomslag: Pocketbok
A Persian novel
more
رمان فارسی. وقتی وارد کوچه شدم حال عجیبی داشتم، با پا گذاشتن به داخل کوچه تمام خاطرات فتنه برام زنده شدن، کوچه تاریک بود، تاریک و خوف انگیز! وای ساغر، من الان همون جایی هستم که تو زندگی می کردی، ثانیه ای نگذشت که مو به تنم راست شد و به خود لرزیدم و صورتم از اشک خیس شد! فتنه رو دیدم که عصبانی و گریان، گیس بریده شده اش رو به دست گرفته و داره به سمت خونه ی مونس می ره! فتنه رو دیدم که خسته از بدجنسی های مونس داره از خونه اش بیرون میاد و به سمت مسجد می ره! با دیدن اون پله گریه ام به هق هق تبدیل شد، فتنه رو دیدم که تو بغل لله داره گریه می کنه! فتنه رو دیدم که ترسان و لرزان از پشت سایه های تاریک رد می شه تا به خونه برسه! فتنه رو دیدم که در مقابل نگاه شماتت بار همسایه ها سرافکنده می گذره! زانوانم سست شد و همون جا روی خاکی کوچه نشستم، نکنه فتنه مرده باشه؟! نکنه دیگه تو این دنیا نیست؟! چرا من می بینمش خدایا؟! ...
more