Note! Looking for an order placed before 2025-09-20, 16:00? [Click Here]
شنبه - 12 مهر 1404
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"fa-ir","Currency":"usd","CurrencySign":"$","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
ورود
shopping cart 0
سبد خرید

سبد خرید

Menu

اطلاعات محصول
عنوان اصلی: This Isn't What It Looks Like
شابک: 9786222742676
ناشر: Purtiqal
صفحات: 360
وزن: 283 g
ابعاد: 13 x 19 x 3٫3 cm
جلد کتاب: شومیز

زیاد به چشم هایت اعتماد نکن! فارسی 1402

Zīyād bah Chishm'hā-yat I'timād Nakun

نویسنده: Pseudonymous Bosch
امتیاز:
12٫53 $
4 تا 6 هفته
لیست علاقه‌مندی‌ها
Wishlist
اطلاعات محصول
عنوان اصلی: This Isn't What It Looks Like
شابک: 9786222742676
ناشر: Purtiqal
صفحات: 360
وزن: 283 g
ابعاد: 13 x 19 x 3٫3 cm
جلد کتاب: شومیز
The Secret Series continues in this dangerous and daring fourth adventure. Cass finds herself alone and disoriented, a stranger in a dream-like, medieval world. Where is she? Who is she? With the help of a long-lost relative, she begins to uncover clues and secrets--piecing together her family's history as she fights her way back to the present world. Meanwhile, back home, Cass is at the hospital in a deep coma. Max-Ernest knows she ate Time Travel Chocolate--and he's determined to find a cure. Can our expert hypochondriac diagnose Cass's condition before it's too late? And will he have what it takes to save the survivalist?
more
کتاب «زیاد به چشم هایت اعتماد نکن» کتابی است از نویسنده ناشناس مستعار بوش. این چهارمین کتاب از مجموعه پنتالوژی است. اگر به تازگی دارید این را می خوانید خیلی دیر است و نام این کتاب یک راز است. این کتاب بر اساس حس بینایی است، همانطور که کتاب های دیگر بر اساس رایحه، صدا و طعم هستند. یکی از مهم‌ترین رازهایی که در این داستان فاش شد این است که نام مستعار بوش احتمالا مکس ارنست است، همانطور که بعدا در داستان توضیح داده شد که خود آینده‌اش را دید که درباره او و کاس می‌نویسد. از آنجایی که بعید است که بوش واقعا ماجراهایی را که مکس ارنست با کاس انجام داد انجام داده باشد، این امکان وجود دارد که او صرفا مکس ارنست را در دوران کودکی خود بر اساس شخصیت خود بنا کرده باشد. داستان با بیدار شدن کاس در جایی ناشناخته در زمانی ناشناخته آغاز می‌شود (او بعدا متوجه می‌شود که در واقع 500 سال از گذشته گذشته است)، او نمی‌داند کیست، از کجا آمده است یا دارد چه می‌کند. او پسر جوانی را می بیند که در یک درخت گیر کرده است و سعی می کند او را نجات دهد، اما شنید که او بارها کلمه "بز" را فریاد می زد، ظاهرا ترسیده بود. او در جاده به سمت پدرش می دود، اما هیچ کدام حتی به دختر نگاه نمی کنند. دختر گیج شده به سمت یک گودال می رود و فقط می بیند که هیچ انعکاسی ندارد و متوجه می شود که باید نامرئی باشد و پسر فریاد می زد "شبح" نه "بز".
more