Note! Looking for an order placed before 2025-09-20, 16:00? [Click Here]
جمعه - 11 مهر 1404
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"fa-ir","Currency":"usd","CurrencySign":"$","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
ورود
shopping cart 0
سبد خرید

سبد خرید

Menu

اطلاعات محصول
شابک: 9789936637030
گروه سنی: بزرگسال
صفحات: 408
وزن: 490 g
ابعاد: 14 x 21 x 2٫86 cm
جلد کتاب: شومیز

کفتربازان دری (فارسی) 1396

Kaftarbāzān

نویسنده: Babrak Arghand
امتیاز:
29٫10 $
موجود - 1 تا 2 روز
لیست علاقه‌مندی‌ها
Wishlist
اطلاعات محصول
شابک: 9789936637030
گروه سنی: بزرگسال
صفحات: 408
وزن: 490 g
ابعاد: 14 x 21 x 2٫86 cm
جلد کتاب: شومیز
A novel.
more
کتاب کفتربازان یک داستان دری است. بخشی از متن کتاب: دکاندار چند دانه ارزن را به سطح کفترخانه پاشید و کبوتران گرسنه از چگس ها پایین جهیدند. آن گاه دست لاغرش را داخل کرد و سوز دم سپید را از میان دیگران قاپید و پس از آن که سر و صورت و پرخانه های شکفته وی را از نظر گذراند، به خلیفه زلمی پیشش کرده، گفت: «شناختمش. از کفترای رئیس صاحب اس. حالی خودش یا پیادیش پشتش میایه. یگان روز همیطور شیشته می باشیم که بی خبر پیدا می شه. موتر والگای سیاه خوده پیش روی دوکان ایستاد می کنه، میایه و یگان کفتر ره خوش می کنه و می گیره و می ره. عجب آدمی اس!» زلمی چشمان سیاهش را تنگ کرد و پرسید: «کدام رئیس؟» محمدعلی از جایش برخاست. بدون آن که قدش را راست کند، خمیده رفت، سرش را از پرده دکان بیرون کشید و نسوارش را تف کرد.
more