Note! Looking for an order placed before 2025-09-20, 16:00? [Click Here]
Friday - 2025 03 October
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"en-us","Currency":"usd","CurrencySign":"$","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
Login
shopping cart 0
Basket

Basket

Menu

Product Information
Original Title: The Rum Diary
ISBN: 9786008392385
Translator: 'Alī Ṣan'awī
Publisher: Shimshad
Age Group: Adult
Pages: 384
Weight: 428 g
Dimensions: 14 x 21 x 3.5 cm
Book Cover: Paperback

Rūzigārī Purturīku: Persian 1396

روزگاری پورتوریکو

Rating:
20.40 $
4-6 Weeks
Wishlist
Wishlist
Product Information
Original Title: The Rum Diary
ISBN: 9786008392385
Translator: 'Alī Ṣan'awī
Publisher: Shimshad
Age Group: Adult
Pages: 384
Weight: 428 g
Dimensions: 14 x 21 x 3.5 cm
Book Cover: Paperback
Begun in 1959 by a twenty-two-year-old Hunter S. Thompson, The Rum Diary is a tangled love story of jealousy, treachery, and violent alcoholic lust in the Caribbean boomtown that was San Juan, Puerto Rico, in the late 1950s. The narrator, freelance journalist Paul Kemp, irresistibly drawn to a sexy, mysterious woman, is soon thrust into a world where corruption and get-rich-quick schemes rule and anything (including murder) is permissible.
more
قسمت هایی از کتاب روزگاری «پورتوریکو» شب گندی در اواسط ماه ژانویه بود و با اینکه همه پلیورهای پشمی و پالتو پوشیده بودند من کتی نخی با رنگ روشن بر تن داشتم. آخرین تصویر موجود در ذهنم این است که روی کفپوش کثیف پیاده روی خیابان «هادسن» ایستاده بودم و درحالی که به باد منجمد کنندۀ برخاسته از روی رودخانه ناسزا می گفتم با «رولینز» دست دادم و خداحافظی کردم. بعد سوار تاکسی «میلیک» شدم و تا رسیدن به فرودگاه خوابیدم. دیرم شده بود اما برای گرفتن بلیط رزرو شده ام باید در صف می ایستادم. پشت سرم حدود پانزده «پورتو ریکویی» بودند و چند نفر جلوتر از من دختری با موی بلوند درون صف جای گرفته بود. به نظر می آمد توریست باشد، یک منشی جوان بانشاط که قصد داشت برای گذراندن دو هفته تعطیلات پر هیجان به سواحل کاراییب برود. قامتی کوچک و متناسب داشت و بی قراری آشکار در نحوه ایستادنش از تجمع انرژی عظیم آزاد نشدۀ درونی اش حکایت می کرد. با لبخندی پرمعنا به او خیره شدم، صبر کردم بلکه رویش را برگرداند و تلاقی دو نگاه اتفاق بیفتد. فوران تأثیر محتویات نوشیدنی را در رگ هایم احساس می کردم. دختر بلیطش را گرفت و بی آنکه به پشت سرش نگاه کند راهش را کشید و به سمت هواپیما حرکت کرد. هنوز سه پورتوریکویی جلوتر از من ایستاده بودند، دو نفرشان کار خود را انجام دادند و گذشتند اما نفر سوم با مأمور کنترل مشغول بحث بود، می خواست یک جعبۀ مقوایی بسته بندی شده را به جای ساک دستی کوچکی که مسافران مجاز به حملش بودند با خود به داخل هواپیما ببرد و مأمور به او اجازه نمی داد.
more