Īnjā; zīr-i darakht-i anjīr har shab mahmānī ast!: Persian 1397

مجموعه داستان. این کتاب مجموعه ای است از داستان های کوتاه جذاب فارسی با نگرشی درونگرایانه. قسمتی از متن کتاب: مهتاب خیلی زود ازدواج کرد؛ با اولین، خوش تیپ ترین و پول دارترین خواستگار ممکن. می گفت برای بچه هایی مثل ما بهتر است زود ازدواج کنند تا سریع تر خلاص شوند. ستاره آنجا بود، وقتی مهتاب را به خانه ی شوهر می فرستادند! دلش گرفت. رفت توی اتاق مهتاب و نشست روی تختش، دفتر روزانه ی مهتاب آنجا بود، همان دفتری که تویش پر از یادگاری و نوشته و خاطره بود. اما مهتاب آن را با خودش نبرده بود! خاطره ها و گذشته اش را گذاشته بود همان جا سر تختش روی بالشش بماند! ستاره دفتر را برداشت و شروع کرد به نوشتن؛ گفت به ایوان می رود و انگشتانش را بر پوست کشیده شب می کشد. گفت که چراغ های رابطه تاریکند. چراغ های رابطه تاریکند… و نوشت که آن روز، اتاق خالی اش و نخستین روز آن خانه بدون حضور رسمی مهتاب است. نوشت که روز قشنگی نیست. و همه چیز تمام شده است.