OBS! Letar du efter en beställning lagd före 2025-09-29, 16:00? [klicka här]
fredag - 2025 03 oktober
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"sv-se","Currency":"usd","CurrencySign":"$","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
Logga in
shopping cart 0
Kundvagn

Kundvagn

Menu

Produktinformation
Originaltitel: القندس
ISBN: 9786003391604
Förlag: Mawla
Åldersgrupp: Vuxen
Sidor: 289
Vikt: 490 g
Produktmått: 14 x 21 x 3 , 5 cm
Bokomslag: Inbunden

Bidastar: Persiska (Farsi) 1401

بیدستر

Betyg:
3,60 $
4-6 Veckor
Önskelista
Wishlist
Produktinformation
Originaltitel: القندس
ISBN: 9786003391604
Förlag: Mawla
Åldersgrupp: Vuxen
Sidor: 289
Vikt: 490 g
Produktmått: 14 x 21 x 3 , 5 cm
Bokomslag: Inbunden
“... Ever since we moved into Al-Fakhriya, my father has treated people as if he were a victorious conqueror, not a new resident. He built a mosque, changed the names of streets, and even interfered with the moods of passersby and the signs of shops. The owner of the laundry next door had to incur additional expenses to change the drain pipe that was dripping into the street after he scolded him several times and threatened to close the shop. The Yemeni shop owner did not know my father, so he imagined that he really had the power, so he gave in to his demands, even though he rarely passed that side of the sidewalk. When he did one day, the Indian salesman in the neighboring grocery store would jump up from his seat to offer him pieces of candy and fruit, which my father would take from him with contempt and throw into the lap of the beggar who had inhabited a valuable corner of the neighborhood for years...”
more
از مصاحبه با مترجم درباره کتاب: "قندس" (عنوان عربی کتاب) واژه‌ای ترکی است و به حیوانی اطلاق می‌شود که فارسی‌زبان‌ها در افواه به آن «سگ آبی» می‌گویند. اما در فارسی واژه «بیدستر» را برای نامیدن این حیوان داریم که ریشه‌ای پهلوی دارد و بسیار زیباتر از سگ آبی است. اعراب به خاطر اینکه رودخانه در کشورشان کم داشتند طبیعتا این حیوانات را نمی‌شناختند که واژه‌ای برای آن داشته باشند. بنابراین کلمه اطلاقش را که قندس یا قندز باشد از ترک‌ها وام گرفتند. من نمی‌دانم که ما چرا باید این حیوان را سگ آبی نام نهیم، چرا که هیچ ربطی به سگ ندارد. «بیدستر» یک رمان عاشقانه، اندوهناک، اجتماعی و سیاسی است و به صورت ضمنی و گاهی صریح به سیاست‌های حکومت حاکم بر عربستان می‌تازد. علوان در این رمان فضای سنتی و بسته جامعه عربستان را محکوم می‌کند، چرا که ساختار حاکمیتی عربستان دگراندیشان را حذف نمی‌کند، بلکه آنها را می‌جود و بعد به کشورهای دیگر تف می‌کند. به عبارتی علوان در این رمان از هجرت‌های ناگزیر دگراندیشان عربستانی به کشورهای دیگر پرده برداشته است. شخصیت اصلی رمان مردی به نام غالب است که به اجبار از عربستان هجرت کرده و در ایالتی در آمریکا ساکن می‌شود. او روزی در کنار رودخانه‌ای یک بیدستر می‌بیند و کم کم به آن انس می‌گیرد. غالب در نگاه بیدستر حس می‌کند که چقدر این موجود شبیه خانواده آنهاست. دندانش شبیه یکی از خواهرانش است و رفتار آن موجود نیز شبیه پدرش است. کم کم تمام خصوصیات و ویژگی‌های یک خانواده عربستانی ساکن ریاض را در آن بیدستر کشف می‌کند و وابسته این موجود جاندار می‌شود. وابستگی این تبعیدی عرب به بیدستر همه ماجرای این رمان نیست. ضمن این روایت، شرح عشق ناکام غالب به زنی به نام «غاده» نیز در کتاب وجود دارد و داستان‌های فرعی دیگر. «بیدستر» رمانی بسیار خوشخوان است و روایتش فوق‌العاده جذاب و گیرا.
more