Tanhā Bāzmāndah: Persiska (Farsi) 1403

تنها بازمانده

Författare: Riley Sager

Betyg:

21,58 $

4-6 Veckor

Pocketbok

21,58 $

Välj antal

Dela

Önskelista

At seventeen, Lenora Hope Hung her sister with a rope Now reduced to a schoolyard chant, the Hope family murders shocked the Maine coast one bloody night in 1929. While most people assume seventeen-year-old Lenora was responsible, the police were never able to prove it. Other than her denial after the killings, she has never spoken publicly about that night, nor has she set foot outside Hope’s End, the cliffside mansion where the massacre occurred. Stabbed her father with a knife Took her mother’s happy life It’s now 1983, and home health aide Kit McDeere arrives at a decaying Hope’s End to care for Lenora after her previous nurse fled in the middle of the night. In her seventies and confined to a wheelchair, Lenora was rendered mute by a series of strokes and could only communicate with Kit by tapping out sentences on an old typewriter. One night, Lenora uses it to make a tantalizing offer—I want to tell you everything. “It wasn’t me,” Lenora said But she’s the only one not dead As Kit helps Lenora write about the events leading to the Hope family massacre, it becomes clear there’s more to the tale than people know. But when new details about her predecessor’s departure come to light, Kit starts to suspect Lenora might not be telling the complete truth—and that the seemingly harmless woman in her care could be far more dangerous than she first thought.

کتاب «تنها بازمانده» نوشته رایلی سیجل است. این رمان در ژانر معمایی-جنایی نوشته شده و داستان قتلی خانوادگی را روایت می کند. ماجرای «تنها کسی که باقی ماند» به پرونده یافتن قاتل خانواده می پردازد. رمان از جایی آغاز می شود که همه اعضای خانواده‌ی هوپ در شبی بارانی به قتل می رسند و در این میان فقط لنورا، دختر خانواده زنده می ماند. پلیس نمی تواند ردی از قاتل پیدا کند اما 54 سال پس از آن جنایت، لنورا هوپ که بیش از هفتاد سال سن دارد می خواهد پرده از راز جزییات شب خونین بردارد. کیت مک‌دیر پرستار 30 ساله ای است که یکی از بیماران خود را به تازگی از دست داده و او متهم است که دز بالایی از دارو را در اختیار بیمار در حال مرگ خود قرار داده است. کیت نمی تواند شغل مناسبی پیدا کند و در این میان برای پرستاری از هوپ به عمارت او می رود. او کار در عمارت رو به زوال و در حال تخریب هوپ روی صخره ای ساحلی را می پذیرد، اما به سرعت به اتفاقات درون عمارت مشکوک می شود. هیچ چیز آنطور که به نظر می رسد نیست. رازها، دروغ ها و فریب ها در عمارت هوپ غوغا می کنند. کیت پس از سکونت در عمارت لنورا هوپ متوجه می شود که لنورا می خواهد داستان زندگی خود را تعریف کند. هوب براثر سکته مغزی معلول شده و قادر نیست از دستانش استفاده کند به همین دلیل کیت وظیفه تایپ داستان خانواده هوپ، به ویژه لنورا و خواهرش ویرجینیا را برعهده می گیرد. متن اعتراف لنورا در قالب فصل‌های مختلفی در سراسر رمان روایت می شود و پرده از راز جنایت خانوادگی برداشته می شود. اما ماجرای رمان « تنها کسی که باقی ماند» فقط به اعترافات لنورا ختم نمی شود و داستان پیچیده تر از قتلی خانوادگی است.