OBS! Letar du efter en beställning lagd före 2025-09-29, 16:00? [klicka här]
fredag - 2025 03 oktober
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"sv-se","Currency":"usd","CurrencySign":"$","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
Logga in
shopping cart 0
Kundvagn

Kundvagn

Menu

Produktinformation
ISBN: 9645519063
Åldersgrupp: Vuxen
Sidor: 200
Vikt: 224 g
Produktmått: 14 x 21 x 1 , 1 cm
Bokomslag: Pocketbok

Va khudāyān dushanbahʹhā mīkhandand: Persiska (Farsi) 1374

و خدایان دوشنبه ها می خندند

Författare: Riz̤ā Khūshnaẓar
Betyg:
15,11 $
I lager (1-2 Dagar)
Önskelista
Wishlist
Produktinformation
ISBN: 9645519063
Åldersgrupp: Vuxen
Sidor: 200
Vikt: 224 g
Produktmått: 14 x 21 x 1 , 1 cm
Bokomslag: Pocketbok
The Gods Laugh on Mondays was the first novel by an Iranian author with the pen name Reza Khoshnazar which was published in August 1995. It was a lurid chronicle of Iran in which the male protagonist is raped by his schoolmate, and can not be sure whether he liked it or not.
more
و خدایان دوشنبه‌ها می‌خندند کتابی است داستانی نوشته رضا خوش‌نظر که در سال ۱۳۷۴ توسط انتشارات مرغ آمین منتشر گردید و بلافاصله توقیف شد. رمان با مراجعهٔ بهرام یعنی راوی، به یک مهمانخانه آغاز می‌شود. او حال خوشی ندارد و دست راستش خونی است. دلش می‌خواهد تنها باشد، به هر قیمتی که شده. می‌رود توی یک اتاق دو تخته و شروع می‌کند به یادآوری زندگی اش. سه دوست هستند به نام‌های حسن و بهرام و فرهاد و شخصیت اصلی داستان و راوی نیز بهرام است. پدر او – که بعد مشخص می‌شود عمویش است – رانندهٔ کامیون است و دیر به دیر به خانه می‌آید و هروقت می‌آید او و مادرش را به شدت کتک می‌زند. او کودکی را در کنار حسن و فرهاد می‌گذراند. راوی در روایتش به جلو می‌پرد و از پانزده، شانزده سالگی‌های خود سر درمی‌آورد. هنوز وضع کتک خوردن سر جایش است. زندگی هنوز زشت و سخت و تلخ است. یک دختر به محلهٔ آن‌ها نقل مکان کرده که بعد می‌فهمیم اسمش ماندانا است. تغییر دیگر در روحیات سه نوجوان داستان رخ داده. حسن یا همان چاق مذهبی شده. فرهاد یا همان سیاهه نیز از آن طرف بام افتاده و خلاف و کافر شده. بهرام همین وسط‌ها و میان آن دو معلق است. یکی از همکلاسی‌های بهرام که از او بزرگ‌تر است و احتمالاً چند سالی را افتاده از او سوء استفادهٔ جنسی می‌کند. بهرام خود نیمه تمایلی به این کار دارد و در ازای آن پول دریافت می‌کند…
more