OBS! Letar du efter en beställning lagd före 2025-09-29, 16:00? [klicka här]
lördag - 2025 11 oktober
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"sv-se","Currency":"usd","CurrencySign":"$","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
Logga in
shopping cart 0
Kundvagn

Kundvagn

Menu

  • Safar dar khavāb
Produktinformation
ISBN: 9786006182766
Åldersgrupp: Vuxen
Sidor: 87
Vikt: 170 g
Produktmått: 14 x 21 cm
Bokomslag: Pocketbok

Safar dar khavāb: Persiska (Farsi) 1400

سفر در خواب

Upplaga: 4
Författare:
Betyg:
11,69 $
4-6 Veckor
Önskelista
Wishlist
Produktinformation
ISBN: 9786006182766
Åldersgrupp: Vuxen
Sidor: 87
Vikt: 170 g
Produktmått: 14 x 21 cm
Bokomslag: Pocketbok
A Persian fiction
more
به مرغی می مانم که در ته آسمان ناگهان بال هایش بریزد و در میان ستارگان، آویخته به تاریکی حیران بماند. دیگر نمی دانم دستواره در دست کیست اما می بینم که هر چه فروتر می رود به جایی گیر نمی کند، ژرفای آب پایان ندارد. می خواهم چیزی بپرسم نمی توانم راهنمای روزگار دیده فکر مرا می خواند و جواب هایش را مثل سرمای بی زبان زمستان در من می دمد. پیش از آن که بگویم چه می کنی مرد، مرا به کجا می بری؟ او فهمانده است که «آب می برد نه من.» "شاهرخ مسکوب" که بیشتر او را با آثار اسطوره‌ای‌اش می‌شناسند، در کتاب "سفر در خواب" برخلاف تصور عموم عمل کرده است. این کتاب از هجوم امواج افسانه‌ای عبور نمی‌کند تا تنهایی فردی را که در یک گوشه از تن اسیر است آشکار کند و قلبی را که معبد خدایان خشمگین است، به تصویر بکشد. "سفر در خواب" قصه‌ی مخصوص به خودش را دارد؛ با ظاهری متفاوت اما با همان نگاه خیره به آتشی که "شاهرخ مسکوب" به آن شهرت دارد. "سفر در خواب" رقص شعله و تاریکی در گذشته و حال است. "سفر در خواب" رویای دوستی دیرینه‌ای است که در بستر شهر تاریخی اصفهان به زندگی می‌آید، فروغ خود را آشکار می‌کند، با انگشت روشن خود به تاریکی و سوی دیگر آن اشاره می‌کند و سپس با شکوهی بی‌بدیل، در خودش محو می‌شود. داستان "سفر در خواب" با رویایی درباره یک سرزمین شروع می‌شود که هیچ محدودیت سیاسی و جغرافیایی ندارد و تابع هیچ مرزی نیست؛ انگار این مکان فقط در ذهن و روح یک مهاجر به هستی آمده است. او آن طور که ممکن است برداشت شود یک شهروند جهانی یا جهان‌ وطن به حساب نمی‌آید؛ بلکه برخلاف تصور رایج، او فردی بی‌وطن در جهان است. دوستی، عشق و محبت، شهر و گوشه‌های پنهان آن که توسط تماشاگران و عناصر دیگر، هر یک قسمتی از جریان گذشته هستند؛ چرا که هیچکس نیست که در گذر خود، یک ثانیه به عقب برنگردد و نظاره‌گر آنچه بر او گذشته نباشد. چه کسی آرزوی چیزهایی که از دست داده و می‌داند پس گرفتنشان غیرممکن است، را ندارد؟
more