Lālah rukhān: Persiska (Farsi) 1400

رمان فارسی. سجاد آصف به توصیه و خواسته‌ی مادربزرگ رو به احتضارش اقدام به بازگرداندن عمه‌اش به ایران می‌کند. عمه‌ای که سالها قبل به شوروی سابق فرار کرده است. اما در این میان دخترعمه‌اش که عمری مرارت و تنهایی خود و مادرش و همچنین خودکشی پدرش در کشوری غریب را از چشم خانواده ی مادری می‌بیند، رغبتی برای آمدن به ایران ندارد. ولی گروهی سیاسی به طور ناشناس با نقشه‌ای طراحی‌ شده سرانجام پای مادر و دختر را به ایران می‌کشانند. با ورود آنها به ایران ما شاهد نتیجه‌ی تقابل عشقی پرماجرا و از طرفی نفرت از عملکرد آدم‌های گذشته هستیم. "لاله‌ رُخان" قصه ی روند تکامل شخصیت یک دختر و همچنین تبلور یک عشق است. عشق و علاقه‌ای که از شهرهای تاریخی سمرقند و بخارا در جوار جاده ابریشم در کشور ازبکستان شروع و در نهایت در جنوب ایران به سرانجام مطلوب خود می‌رسد.