ʻIrāq kānūn-i taʻsīrguzār: Persiska (Farsi) 1389

از جمله مسائل مهم در روند سیاست‌ گذاری سیاست خارجی کشورها، تحلیل و درک صحیح محیط پیرامونی می‌ باشد. فهم این موضوع به‌ ویژه چگونگی رفتار در مواجهه با سیاست قدرت‌ های فرامنطقه‌ ای، منجر به اتخاذ تصمیمات کارآمدتر و صحیح‌ تر در عرصه‌ ی سیاست خارجی کشور خواهد شد. نظر به اهمیت کشور عراق و تحولات حساس و سرنوشت‌ ساز این کشور برای جمهوری اسلامی ایران، خاورمیانه و جهان اسلام، بررسی تحولات پیچیده‌ ی این کشور و رفتارهای آمریکا در عراق جدید، در تصمیم‌ گیری مقامات سیاسی کشور و سیاست‌ گذاری کلان مناسب مؤثر خواهد بود. اهمیت موضوع از آن جهت است که در دوران بعد از جنگ سرد، مسئله‌ ی چگونگی تداوم کار در عراق اشغالی، برجسته‌ ترین چالشی بوده که در سه سطح درون‌ حزبی آمریکا، بین دولت و مردم آمریکا و نیز بین آمریکا و متحدان منطقه‌ ای و فرامنطقه‌ ای این کشور بوده است. این اختلاف‌ نظرها برخی حوزه‌ های دیگر سیاست خارجی آمریکا را نیز تحت تأثیر قرار داده است. ناکامی‌ های گسترده‌ ی آمریکا در عراق و بروز چالش تصمیم‌ گیری و اختلاف‌ نظر در روند سیاست‌ گذاری آمریکا در این خصوص، نارضایتی متحدان اروپایی و دولت‌ های عربی از سیاست‌ های ایالات متحده‌ ی آمریکا طی چند سال گذشته در عراق و بی‌ اعتمادی آن ها به کاخ سفید، باعث افزایش نگرانی‌ ها نسبت به تداوم سیاست‌ های تهاجمی آمریکا در منطقه به‌ ویژه در قبال جمهوری اسلامی ایران و احتمال بروز بحران غیر قابل کنترل دیگر در آن‌ سوی مرزهای عراق شد. در این راستا کاخ سفید به‌ ویژه نومحافظه‌ کاران، تحت فشارهای سیاسی و تبلیغاتی مختلفی در داخل و خارج آمریکا قرار گرفتند تا از وارد ساختن آمریکا در جنگ دیگری (حداقل تا روشن‌ شدن وضعیت عراق) اجتناب ورزند و راه دیگری را برای برخورد با ایران برگزینند.