OBS! Letar du efter en beställning lagd före 2025-09-29, 16:00? [klicka här]
lördag - 2025 04 oktober
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"sv-se","Currency":"gbp","CurrencySign":"£","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
Logga in
shopping cart 0
Kundvagn

Kundvagn

Menu

Produktinformation
ISBN: 9781447587378
Åldersgrupp: Vuxen
Sidor: 126
Vikt: 160 g
Produktmått: 14 x 21 cm
Bokomslag: Pocketbok

Shaw-i shikāl: Persiska (Farsi) 2023

شو شکال

Författare: Kiyān Kayvān
Betyg:
7,58 £
7-14 Dagar
Önskelista
Wishlist
Produktinformation
ISBN: 9781447587378
Åldersgrupp: Vuxen
Sidor: 126
Vikt: 160 g
Produktmått: 14 x 21 cm
Bokomslag: Pocketbok
شَوِ شکال(شب شکار)، روایت زنی ایلیاتی شده‌ست که ناچار می‌شود تاثیرات زیستمند شده‌ی زبان را برهم بزند و به ورای آن برود. ضدروایتی که بَسو را برمی‌سازد - از شهر به روستا رفتن به خلاف سرنوشت بشری که از روستا به شهر درآمده- از بسو مبارزی برمی‌سازد که زبان و روایت‌مندی آن را برنمی‌تابد. آری‌گویی به هجرت واژگون خانوادگی‌اش، به شکل یکی شدن با نظام طبیعت و درک زبان آن متجلی می‌شود. عشق حسرتمندانه‌ای که با زندگی شخصی‌اش در تضاد کامل است، به شکلی تراژیک خاتمه می‌یابد. اما آنچه در بسو می‌تواند و باید پررنگ باشد، جنبه‌های فولکلور آن است که از فولک خاصی در بخش‌هایی از ایران فرهنگی برمی‌آید. ورود عناصر، ادبیات و زبان غیر انسانی و اساطیری به داستان در قالب مفاهیم و موجوداتی فرا-زمینی که به شکلی تاریخی با آن فولک درآمیخته‌اند، مقوّم این فولک جاری در روایت‌اند. اما حق آن است که حتی در این ساحت نیز آن موجودات و مفاهیم، رویکرد و حضوری متفاوت از آن چیزی دارند که به شکلی باز هم تاریخی به آنها داده شده است. هرچه باشد ذهن بسو، دنباله‌ی زبان خاص خویش را می‌گیرد و بدیهی‌ست که درین زبان ذهنی خاص، چیزها از نو تعریف می‌شوند، معنا می‌یابند، زندگی می‌کنند و می‌میرند. "سایه‌ی پرنده‌ی بزرگی جلوی پایش روی زمین نشست. خطوط مرزی سایه معلوم نبودند. یک بار معلوم شدند، چنگال‌هاش را مهی بی‌رنگ مه‌آلود کرده بود. پرنده در چه فاصله‌ای از سایه‌اش در پرواز بود؟ سایه به خاک منقار زد. زمین منفذی در خود دید. از منفذ مردی درآمد. بسو درون سایه، جوانی عابدو را دید و سر بلند کرد. پرنده رفته بود."
more
شَوِ شکال(شب شکار)، روایت زنی ایلیاتی شده‌ست که ناچار می‌شود تاثیرات زیستمند شده‌ی زبان را برهم بزند و به ورای آن برود. ضدروایتی که بَسو را برمی‌سازد - از شهر به روستا رفتن به خلاف سرنوشت بشری که از روستا به شهر درآمده- از بسو مبارزی برمی‌سازد که زبان و روایت‌مندی آن را برنمی‌تابد. آری‌گویی به هجرت واژگون خانوادگی‌اش، به شکل یکی شدن با نظام طبیعت و درک زبان آن متجلی می‌شود. عشق حسرتمندانه‌ای که با زندگی شخصی‌اش در تضاد کامل است، به شکلی تراژیک خاتمه می‌یابد. اما آنچه در بسو می‌تواند و باید پررنگ باشد، جنبه‌های فولکلور آن است که از فولک خاصی در بخش‌هایی از ایران فرهنگی برمی‌آید. ورود عناصر، ادبیات و زبان غیر انسانی و اساطیری به داستان در قالب مفاهیم و موجوداتی فرا-زمینی که به شکلی تاریخی با آن فولک درآمیخته‌اند، مقوّم این فولک جاری در روایت‌اند. اما حق آن است که حتی در این ساحت نیز آن موجودات و مفاهیم، رویکرد و حضوری متفاوت از آن چیزی دارند که به شکلی باز هم تاریخی به آنها داده شده است. هرچه باشد ذهن بسو، دنباله‌ی زبان خاص خویش را می‌گیرد و بدیهی‌ست که درین زبان ذهنی خاص، چیزها از نو تعریف می‌شوند، معنا می‌یابند، زندگی می‌کنند و می‌میرند. "سایه‌ی پرنده‌ی بزرگی جلوی پایش روی زمین نشست. خطوط مرزی سایه معلوم نبودند. یک بار معلوم شدند، چنگال‌هاش را مهی بی‌رنگ مه‌آلود کرده بود. پرنده در چه فاصله‌ای از سایه‌اش در پرواز بود؟ سایه به خاک منقار زد. زمین منفذی در خود دید. از منفذ مردی درآمد. بسو درون سایه، جوانی عابدو را دید و سر بلند کرد. پرنده رفته بود."
more