OBS! Letar du efter en beställning lagd före 2025-09-29, 16:00? [klicka här]
fredag - 2025 03 oktober
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"sv-se","Currency":"gbp","CurrencySign":"£","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
Logga in
shopping cart 0
Kundvagn

Kundvagn

Menu

Produktinformation
ISBN: 9789641916208
Förlag: Murvarid
Åldersgrupp: Vuxen
Sidor: 150
Vikt: 210 g
Produktmått: 14 x 21 x 1 , 05 cm
Bokomslag: Pocketbok

Zanī kih dahānash gum shud: Persiska (Farsi) 1398

زنی که دهانش گم شد

Betyg:
10,48 £
4-6 Veckor
Önskelista
Wishlist
Produktinformation
ISBN: 9789641916208
Förlag: Murvarid
Åldersgrupp: Vuxen
Sidor: 150
Vikt: 210 g
Produktmått: 14 x 21 x 1 , 05 cm
Bokomslag: Pocketbok
A collection of Persian stories.
more
مجموعه داستان. در بخشی از کتاب آمده است: « نم اشکی ریخت روی بالش اطلس گلدوزی شده ای که از بازار کارناتاکا خریده بودند و به طنازی قویی که می گفتند می رفته تا بمیرد، نرم و آرام خوابش برد. فردای آن روز که رخت و لباسش را می چپانده توی چمدان. متین بی هوا سر رسیده و پرسیده کجا؟ شرمیلا گفته بمبئی. اصلا بمبئی چطوره یکباره به ذهنش رسیده؟ چرا نگفته مثلا احمدآباد یا تامیل نادو؟ شرمیلا می رفت با یکی از این فسیل های فئودال، با یک انبان پارچه ی رنگی و جواهرات و قفل و زنبیلی که بهشان چسبیده و دوتی کرم رنگ و اتچکین و عمامه ی قرمز می پوشند، زندگی کند و دامن های تنگ ماهوت خوش پوشش بشود ساری بنارسی. روز عید دیوالی عروسی کردند و یک ماه بعد برش گرداندند. خودش را نه. تن جزغاله شده اش را دراز به دراز...»
more