OBS! Letar du efter en beställning lagd före 2025-09-29, 16:00? [klicka här]
fredag - 2025 03 oktober
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"sv-se","Currency":"eur","CurrencySign":"€","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
Logga in
shopping cart 0
Kundvagn

Kundvagn

Menu

Produktinformation
Originaltitel: Sleepless Nights
ISBN: 9786223130243
Översättare: Farzānah Dūstī
Förlag: Bidgul
Åldersgrupp: Vuxen
Sidor: 229
Vikt: 140 g
Produktmått: 11 x 20 x 2 , 1 cm
Bokomslag: Pocketbok

Shab'hā-yi Bī'khvābī: Persiska (Farsi) 1403

شب‌های بی‌خوابی

Författare: Elizabeth Hardwick
Betyg:
14,22 €
4-6 Veckor
Önskelista
Wishlist
Produktinformation
Originaltitel: Sleepless Nights
ISBN: 9786223130243
Översättare: Farzānah Dūstī
Förlag: Bidgul
Åldersgrupp: Vuxen
Sidor: 229
Vikt: 140 g
Produktmått: 11 x 20 x 2 , 1 cm
Bokomslag: Pocketbok
In Sleepless Nights a woman looks back on her life—the parade of people, the shifting background of place—and assembles a scrapbook of memories, reflections, portraits, letters, wishes, and dreams. An inspired fusion of fact and invention, this beautifully realized, hard-bitten, lyrical book is not only Elizabeth Hardwick's finest fiction but one of the outstanding contributions to American literature of the last fifty years.
more
همه از خیانت در شِکوه‌اند؛ علف‌های تشنۀ زرد، از بارانِ بی‌رحمی که هر روز بی‌نصیبشان می‌گذارد. همان‌وقت، خورشیدِ خندانِ توی آسمان بی‌خیال رو می‌گرداند سمت پاهای برنزۀ شناگران و آب را برای شناگرانِ ناسپاس گرم می‌کند. گاهی به همۀ آن موجودات بدبختی فکر می‌کنم که می‌شناسم، به نظرم می‌رسد که در محاصرۀ امثال خودشان روز را شب می‌کنند. پنجره‌ها از پرده‌هایشان بیزارند، نور از سایۀ به‌هم‌بافتۀ خویش، دَر از قفلِ خودش و تابوت از تودۀ نفرت‌انگیز و خفقان‌آور خاکِ رویش. اما مگر چه کاری ازشان ساخته است؟ علف با بی‌اعتنایی شانه بالا می‌‌اندازد، پنجره‌ها رو تُرش می‌کنند، تلالؤِ نور نیش‌دار می‌شود، در بادی به غبغب می‌اندازد و برای باز شدن محتاج شانه‌ای است تا هلش بدهد، تابوت به خوابِ زمستانی فرو می‌رود، خوابی بلند و نه‌چندان خوشایند. ارمغان «شب‌های بی‌خوابی» موهبتی است بدیع که همان رمان بی‌پیرنگ است، چراکه بیشتر شبیه قطعه‌ای موسیقی است تا رمان سنتی، با آن ساختار بلند و شکل بیانِ کند و تدریجی‌اش در پرداخت مضامین و زندگی آدم‌ها. می‌توانید کتاب را از هر بخشی باز کنید و بخوانید... می‌توانید رمان را ساعت سه صبح زمین بگذارید و به رختخواب بروید و یک هفتۀ بعد بَرش دارید و از جای دیگری شروع به خواندن کنید و همچنان بیان و شیوۀ توصیف و قدرت شگفت‌انگیز زبان‌ورزی‌اش مجذوبتان کند. (لارن گراف)
more