Yāzdah daqīqah (matn-i kāmal): Persiska (Farsi) 1385

رمان برزیلی. ماریا دختر روستایی و برزیلی که شیشه قلب معصومش در اولین برخورد با عشق خرذ شد چنان شکست که با خود اندیشید چیزی به نام عشق واقعی وجود ندارد و عشق مفهوم مزخرفی است که چیزی جز درد برای همگان به ارمغان نمی آورد ... داستان دختری پاک که به دنبال بخت و اقبال روستای خود را ترک کرد و به سوئیس رفت. در ابتدا در باشگاهی مشغول به کار شد اما پس از چندی رئیسش او را اخراج کرد، سپس تلاش کرد که مدل موفقی باشد اما باز هم ناموفق بود. تنها و بی پول در شهری غریب، تصمیم گرفت که مسیر زندگی اش را برای همیشه عوض کرد. با گرفتن ١٠٠٠ فرانک حاضر شد با یک مرد عرب شب را به صبح برساند. و همین تصمیم آغازی بود برای تبدیل شدنش به یک فاحشه. تمام درب های دلش را بر روی عشق بست و مسیر جدید زندگی اش را در آغوش گرفت. به مرور زمان معروف شد و نام فاحشه ای که نه تنها بدن بلکه روح و روان مشتریان خود را نیز آرام می کند بر سر زبان ها افتاد. کاملا غرق در دنیایش بود که ناگهان زلزله ای بزرگ به نام "رالف " تمام دنیای او را زیر و رو کرد. یک جوان نقاش سویسی که از میان آن همه پلیدی، روشنایی دل او را به وضوح می بیند. ماریا آن چنان عاشق او می شود که غیر قابل باور است. برای اولین بار دخترک معنای عشق واقعی را تجربه می کند. این بار کسی به خاطر بودن با او پولی پرداخت نکرده بود، بلکه معشوقه اش او را با تمام وجود دوست داشت. چه حس نابی ... حالا او بین دو دنیا گیر کرده، دنیای روابط نامشروع اش و عشق واقعی او به "رالف". سفری به عمق روابط جنسی، عشق و دنیای معنوی و فیزیکی. گویا عشق در درون حتی تاریک ترین افراد نیز وجود دارد ... فقط باید کمی در شعله وجودی افراد دمید تا آتش بگیرد.