Note! Looking for an order placed before 2025-09-20, 16:00? [Click Here]
جمعه - 11 مهر 1404
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"fa-ir","Currency":"sek","CurrencySign":"SEK","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
ورود
shopping cart 0
سبد خرید

سبد خرید

Menu

اطلاعات محصول
عنوان اصلی: The Sheltering Sky
شابک: 9786228137261
ناشر: Rāybud
گروه سنی: بزرگسال
صفحات: 321
وزن: 278 g
ابعاد: 14 x 21 x 3 cm
جلد کتاب: شومیز

آسمان سرپناه فارسی 1403

Āsimān-i Sar'panāh

نویسنده: Paul Bowles
امتیاز:
160 SEK
4 تا 6 هفته
لیست علاقه‌مندی‌ها
Wishlist
اطلاعات محصول
عنوان اصلی: The Sheltering Sky
شابک: 9786228137261
ناشر: Rāybud
گروه سنی: بزرگسال
صفحات: 321
وزن: 278 g
ابعاد: 14 x 21 x 3 cm
جلد کتاب: شومیز
In this classic work of psychological terror, Paul Bowles examines the ways in which Americans apprehend an alien culture--and the ways in which their incomprehension destroys them. The story of three American travelers adrift in the cities and deserts of North Africa, The Sheltering Sky is at once merciless and heartbreaking in its compassion. It etches the limits of human reason and intelligence--perhaps even the limits of human life --when they touch the unfathomable emptiness and impassive cruelty of the desert.
more
پل فردریک بولز،نویسنده،شاعر،مترجم و آهنگسازآمریکایی، متولد1910 درمحلۀ کویینز نیویورک. بیش ازنیمی ازعمر خود را در مراکش سپری کرد. کشوری که به صحرای پهناور و غریب‌گداز ساهارا می‌رسد. صحرایی که خود در رمان آسمان سر‌پناه یک شخصیت است. معروف‌ترین اثر بولز روایت سفر سه جوان آمریکایی است، که به صحراگردی در قلب خشک و تاریک شمال آفریقا می‌روند. سفری که در ابتدا تلاشی از طرف یک زوج برای حل مشکلات زناشویی آنهابود، به‌دلیل ناآگاهی مسافران از خطرات پیرامون‌شان به فاجعه بدل می‌شود. سال 1993 در مصاحبه‌ای درست کمی پیش از مرگ تصادفی برندون لی، بازیگر و فرزند بوروس لی، او جمله‌ای از کتاب را برای کارت عروسی خود انتخاب کرده‌ بود. این جمله هم‌اکنون بر روی سنگ قبر او نقش بسته‌است: «از اونجا که نمی‌دونیم کی می‌میریم، به زندگی مثل یه چاه بی‌انتها نگاه می‌کنیم، درحالی‌که همه‌چیز به دفعات معین و واقعا خیلی انگشت‌شمار اتفاق می‌افته. چند بار دیگه یه تابستون به‌خصوص از بچگیت رو به یاد می‌آری، تابستونی که اونقدر عمیق تبدیل به بخشی از وجودت شده که حتی نمی‌تونی زندگیت رو بدون اون مجسم کنی؟ شاید چهار یا پنج بار دیگه. شاید حتی اینقدرها هم نه. چند بار دیگه طلوع ماه کامل رو تماشا می‌کنی؟ شاید بیست بار، و با این حال انگار تا ابد ادامه داره.»
more