Note! Looking for an order placed before 2025-09-20, 16:00? [Click Here]
جمعه - 11 مهر 1404
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"fa-ir","Currency":"sek","CurrencySign":"SEK","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
ورود
shopping cart 0
سبد خرید

سبد خرید

Menu

اطلاعات محصول
عنوان اصلی: نمایش های ایرانی 7 (نمایش های عامیانه)
شابک: 9786001750779
ناشر: Surih-yi Mihr
گروه سنی: بزرگسال
صفحات: 257
وزن: 555 g
ابعاد: 18 x 25 x 3 cm
جلد کتاب: جلد سخت

نمایش های ایرانی 7 (نمایش های عامیانه) فارسی 1390

Namāyish'hā-yi Īrānī 7 (Dīgar Namāyish'hā-yi Īrānī-yi Qabl va Baad az Islām)

نویسنده: Ṣādiq ʼĀshūrpūr
امتیاز:
156 SEK
4 تا 6 هفته
لیست علاقه‌مندی‌ها
Wishlist
اطلاعات محصول
عنوان اصلی: نمایش های ایرانی 7 (نمایش های عامیانه)
شابک: 9786001750779
ناشر: Surih-yi Mihr
گروه سنی: بزرگسال
صفحات: 257
وزن: 555 g
ابعاد: 18 x 25 x 3 cm
جلد کتاب: جلد سخت
In this review, after explaining how the war came about and introducing the first war show, "Women of Sidon", the effect of the war on the theater and plays of the Middle Ages and the countries of France, Germany, China, and Russia has been analyzed. In the following, the topic of sacred defense among Iranian legends such as: "Rostam and Esfandiar", "Arash Kamangir" and..., has been taken into consideration and the origin and origin of the war show in Iran has been determined. It is worth mentioning that the summary of the play "Nene Delavar and his children" is also included in the book.
more
قسمت هایی از کتاب نمایش های ایرانی 7 «کدخدا: چیه؟ چه خبر شده است؟ نمک فروش: دستم به دامنت کدخدا به دادم برس، خرم افتاده و بلند نمی شود، کمک میخواهم. کدخدا: آهای حیدر، صفدر، غلام، عباس ...، (هر چهار نفر حاضر می شوند.) کدخدا: این مرد، نمک آورده، برای مردم روستا، بروید کمکش کنید، چون خرش از خستگی افتاده و بلند نمی شود. آن چهار نفر: چشم کدخدا. (افراد حرکت می کنند می روند و به خر می رسند که به روی زمین پهن شده، هر کسی از یک جای خر گرفته و مشغول بلند کردن می شود. نمک فروش چشمش به یکی از آنان می افتد که محکم دم خر را گرفته و بالا می کشد. نمک فروش چوب دستی را می کشد و به جان گیرنده دم خر می افتد.) نمک فروش: دمش را نکش، دمش را نکش. (یک نفر دیگر گوش های خر را می کشد و نمک فروش عصبانی می شود و با چوب دستی به جان گیرندة گوش خر می افتد.) نمک فروش: گوشش را نکش، گوشش را نکش. (نفر سوم گوش خر را می گیرد. نمک فروش عصبانی می شود و به جان او می افتد و با چوب دست می زند.)»
more