Cishm'pūshī: Persian 1402

چشم پوشی

Author: Jeffery Archer

Rating:

12.65 £

4-6 Weeks

Paperback

12.65 £

Select Quantity

Wishlist

Turn a Blind Eye is the third installment in the gripping story of Detective Inspector William Warwick, by the master storyteller and #1 New York Times bestselling author of the Clifton Chronicles. Newly promoted to Detective Inspector, William Warwick is tasked with a dangerous new line of work, to go undercover and expose crime of another kind: corruption at the heart of the Metropolitan Police Force. Along with detectives Rebecca Pankhurst and Nicky Bailey, his team is focused on following Detective Jerry Summers, a young officer whose lifestyle exceeds his income. But the investigation risks being compromised when Nicky falls for Summers. Meanwhile, notorious drug baron Ahmed Rashidi goes on trial, defended by Booth Watson QC, while William's father Sir Julian and sister Grace lead the prosecution case. And William's wife Beth, now a new mother to twins, makes a surprising new friend in Christina Faulkner--the ex-wife of William's former rival, criminal financier Miles - who has not only turned over a new leaf, but also has a new-found source of income when Faulkner dies suddenly of a heart attack and she stands to be sole inheritor of his estate. As the undercover officers start to draw the threads together, William realizes that the corruption may go deeper still, and more of his colleagues than he first thought might be willing to turn a blind eye.

چشم‌پوشی سومین قسمت از داستان جذاب بازرس کارآگاه ویلیام وارویک است که توسط داستان نویس چیره‌دست و نویسنده پرفروش نیویورک تایمز از کلیفتون کرونیکلز ساخته شده است. ویلیام وارویک که به‌تازگی به سِمَت بازرس کارآگاه ارتقا یافته است، وظیفه دارد یک حیطه فعالیت تازه و خطرناک را برای افشای جنایاتی از نوع دیگر به‌طور مخفیانه بر عهده بگیرد: فساد در قلب نیروی پلیس متروپولیتن. تیم او به‌همراه مامور ربکا پانکهرست و مامور نیکی بیلی، تمرکز خود را بر تعقیب کارآگاه جری سامرز می‌گذارند، افسر جوانی که سبک زندگی‌‌اش با میزان درآمدش مغایر است. اما زمانی که نیکی عاشق سامرز می‌شود، این تحقیقات به خطر می‌افتد. در همین حال، عاصم رشیدی، سرکرده بدنام مواد مخدر در دادگاه محاکمه می‌شود، بوث واتسون، مشاور ملکه، وکیل‌مدافع اوست درحالی‌که پدر ویلیام، سر جولین و خواهرش گریس، پرونده‌ی دادستانی را به عهده دارند. همسر ویلیام، بث، که اکنون مادری دوقلو است، با کریستینا فاکنر- همسر سابق رقیب سابق ویلیام، مایلز جنایتکار مالی- رابطه‌ی دوستی خاصی برقرار می‌کند. کریستینا نه‌تنها برگ جدیدی را برمی‌گرداند، بلکه منبع درآمد تازه‌یافته‌ای به دست می‌آورد. وقتی فاکنر به‌طور ناگهانی بر اثر حمله‌ی قلبی می‌میرد، کریستینا تنها وارث دارایی او می‌شود. درحالی‌که افسران مخفی شروع به پهن‌کردن دام می‌کنند، ویلیام متوجه می‌شود فساد ممکن است همچنان عمیق‌تر شود و بیشتر همکارانش از آنچه که در ابتدا فکر می‌کرد، تمایل بیشتری دارند تا چشم خود را به روی برخی مسائل ببندند.