Gharbʹzadagī, bastahʹbandī-i nustālzhīk-i tārīkhī: Persian 1395

در این کتاب می خوانیم: « آن‌ چه ما را به آل‌ احمد نزديك كرد، جاذبه‌ ی او در حضور فعال اجتماعی بود. او توانست خود را در مركزيت جريان روشنفكری دهه‌ های سی و چهل قرار دهد. اما آل‌ احمد با عرضه‌ ی نظريه‌ ی غرب‌ زدگی نه‌ تنها غرب را در حجاب قدرت تحليل ما قرار داد بلكه مفاهيم توسعه و تكنولوژی را هم از ادبيات روشنفكرانه‌ ی ما خارج كرد و به جايش نوعی راديكاليسم ضد حكومت وقت پديد آورد كه نيروی جاذبه‌ اش نقش ما را در آينده‌ ای كه در پيش داشتيم، در ابهام فرو برد، به‌ طوری كه می توانيد آثار آن را به خوبی ببينيد.» كوشش نویسنده در این اثر نقد نظريه‌ ی غرب‌ زدگی جلال است و نویسنده در حد بضاعت خود ميدان‌ های اشتباه اين نظريه را واكاوی كرده‌ است. در فرجام به‌ طور خلاصه ساختاری از چگونگی نگاه به غرب را نيز عرضه نموده‌ ايم.