پیامبر گناهکار الفارسية 1447
Payāmbar-i gunāhkār
در سرزمینی گمشده میان فراموشی و ایمان، «آریل» ـ جوانی انزواگزیده که برخی او را دیوانه و برخی فرشته میخوانند ـ در غاری بر دامنه کوه زندگی میکند. او پیامهایی را که خود مینامد «نامههایی از طرف خدا»، برای روسپیان و سربازان غمگین مینویسد؛ برای آنان که جامعه طردشان کرده و معنای انسانبودنشان را ربوده است. رمان «پیامبر گناهکار» داستانیست از تنهایی و تردید، از تقابل ایمان با اخلاق مرسوم، و از عشقهایی که مقدساند، حتی اگر در کالبد "گناه" جای گیرند. شخصیت آریل در هیبتی نوظهور از مسیح، جامعهای بیرحم و تحقیرگر را به چالش میکشد. او میخواهد نجاتبخش باشد، اما نجات در این جهان با خون و تهمت و مرگ میآید. اگر بخواهیم رمان را در یک جمله خلاصه کنیم، میتوان گفت: «پیامبر گناهکار» روایت مردیست که میخواهد خوب باشد، اما خوبیاش برای جهانی زخمخورده و بیاعتماد، تهدید است. او نه مصلح است، نه پیامبر سنتی؛ بلکه انسانیست تنها، که نمیخواهد همدست شر باشد. عاطفه حقانی با نثری شاعرانه، تخیل تصویری، و روایتی چندلایه، جهانی خلق میکند که در آن انسان میان خدا و شیطان، حقیقت و دروغ، عشق و شهوت سرگردان است. «پیامبر گناهکار» روایتیست از ایمان بدون کلیسا، عشق بدون تصاحب، و انسانبودن در جهانی که تنبیهات میکند اگر بخواهی خوب باشی. این رمان، داستان سقوط و رستگاریست؛ تصویری از نبوت بیمخاطب و فریادی که از حنجره یک قدیس تبعیدی برخاسته است.
در سرزمینی گمشده میان فراموشی و ایمان، «آریل» ـ جوانی انزواگزیده که برخی او را دیوانه و برخی فرشته میخوانند ـ در غاری بر دامنه کوه زندگی میکند. او پیامهایی را که خود مینامد «نامههایی از طرف خدا»، برای روسپیان و سربازان غمگین مینویسد؛ برای آنان که جامعه طردشان کرده و معنای انسانبودنشان را ربوده است. رمان «پیامبر گناهکار» داستانیست از تنهایی و تردید، از تقابل ایمان با اخلاق مرسوم، و از عشقهایی که مقدساند، حتی اگر در کالبد "گناه" جای گیرند. شخصیت آریل در هیبتی نوظهور از مسیح، جامعهای بیرحم و تحقیرگر را به چالش میکشد. او میخواهد نجاتبخش باشد، اما نجات در این جهان با خون و تهمت و مرگ میآید. اگر بخواهیم رمان را در یک جمله خلاصه کنیم، میتوان گفت: «پیامبر گناهکار» روایت مردیست که میخواهد خوب باشد، اما خوبیاش برای جهانی زخمخورده و بیاعتماد، تهدید است. او نه مصلح است، نه پیامبر سنتی؛ بلکه انسانیست تنها، که نمیخواهد همدست شر باشد. عاطفه حقانی با نثری شاعرانه، تخیل تصویری، و روایتی چندلایه، جهانی خلق میکند که در آن انسان میان خدا و شیطان، حقیقت و دروغ، عشق و شهوت سرگردان است. «پیامبر گناهکار» روایتیست از ایمان بدون کلیسا، عشق بدون تصاحب، و انسانبودن در جهانی که تنبیهات میکند اگر بخواهی خوب باشی. این رمان، داستان سقوط و رستگاریست؛ تصویری از نبوت بیمخاطب و فریادی که از حنجره یک قدیس تبعیدی برخاسته است.

