دژکوب الفارسية 1397
Dizhkūb
77٫37 $
مشاركة
Wishlist
A Persian novel
more
رمان فارسی.
بهراد لبخند قدرشناسانه ای زد و با "روز خوش" گفتن کوتاهی از اتاق بیرون رفت. به محض خروج از خانه عرق از لای انگشت های مشت شده اش چکه کرد. کارش سخت تر از سخت بود. باید برنده ی بازی ای می شد که با قوانین او ساخته نشده بود. تصمیمش را گرفته بود. باید قلعه اش را از درون فتح می کرد. گوشی اش را از جیبش بیرون کشید و دنبال شماره ی نگین گشت. از این مهره ی مهم زیادی غافل شده بود!
more