قصه های مسعودیه: تهران در آیینه یک عمارت الفارسية 1395

عمارت مسعودیه از بدو احداث تا کنون هم متحمل و هم شاهد رویدادهای متعددی بوده است؛ حوادثی که ای‌ بسا تا امروز بی‌ آن که بدانیم، زندگی ما را در شهر تهران متأثر کرده است. این عمارت بالاتر از محل زندگی فرزند ارشد ناصرالدین شاه قاجار، یعنی مسعود میرزا ظل‌ السلطان، خاستگاه و مادر بسیاری دیگر از نهادها و مؤسسات فرهنگی و آموزشی نوین بوده است؛ از دانشگاه تهران گرفته تا کتابخانۀ ملی، موزۀ ملی (ایران‌ باستان)، وزارت علوم، وزارت فرهنگ و هنر، سازمان میراث‌ فرهنگی و ... این کتاب که ماحصل تعمق و پژوهشی دو ساله است، با بیانی شیرین و در عین حال مستند، قصۀ عمارت را از پیش از احداث تا امروز، در مقاطع تاریخی مختلف شرح می‌ دهد و به این ترتیب فرصتی برای هم‌ داستانی فراهم می‌ کند. اگر تا پیش از این فقط می‌ توانستیم از دیدن گچبری‌ ها و کاشی کاری‌ ها و خوشنویسی‌ ها و اساسا" فضاهای دل‌ انگیز مسعودیه حظ کنیم، حالا این کتاب فرصتی برای «ملاقات» و انس فراهم می‌ کند. دانستن قصه‌ های مسعودیه آن جا را برای ما از حالت یک بنای قدیمی درمی‌ آورد و باعث می‌ شود به آن تعلق خاطر پیدا کنیم. حتی مؤلف کتاب سعی کرده است با مرکزیت این عمارت، بیان روایت‌ گونه‌ ای از تاریخ تهران و عمارت های آن به مخاطبین عرضه کند. تهران در این کتاب، دیگر آن تهران شلوغ و پر رفت و آمد و مزاحم و آلوده، که هر روز با آن سر و کار داریم نیست، بلکه مکانی اصیل و پر خاطره است که آشنا شدن با زیبایی‌ های پنهانش ما را دلبستۀ آن می‌ کند.