OBS! Letar du efter en beställning lagd före 2025-09-29, 16:00? [klicka här]
fredag - 2025 03 oktober
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"sv-se","Currency":"sek","CurrencySign":"SEK","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
Logga in
shopping cart 0
Kundvagn

Kundvagn

Menu

Produktinformation
Originaltitel: جمال
ISBN: 9786000354862
Åldersgrupp: Vuxen
Sidor: 372
Vikt: 330 g
Produktmått: 14 x 21 x 3 cm
Bokomslag: Pocketbok

Jamāl: Persiska (Farsi) 1403

جمال

Författare: Shahlā Panāhī
Betyg:
162 SEK
4-6 Veckor
Önskelista
Wishlist
Produktinformation
Originaltitel: جمال
ISBN: 9786000354862
Åldersgrupp: Vuxen
Sidor: 372
Vikt: 330 g
Produktmått: 14 x 21 x 3 cm
Bokomslag: Pocketbok
A book by Shahla Panahi.
more
بعد از ورود به اهواز، باتوجه به طول راه تشبیع پیکر شهدا و روشن‌تر شدن هویتشان (به لحاظ جواب نهایی آزمایش دی‌ان‌ای)، تصمیم گرفتیم پرچم روی تابوت‌ها را مرتب‌تر کنیم. طاقه‌های جدید پرچم عراق را باز کردیم و با احترام روی تابوت شهدا کشیدیم. هرجند که ته دلمان اطمینان داشتیم داخل هر کدام خون مجاهدان ایرانی و عراقی به هم آمیخته شده و قطعا مزار هر کدام از این شهدا زیارتگاه همه شهدای حادثه تروریستی فرودگاه بغداد خواهد بود. بعد، با مازیک قرمز رنگی روی تک‌تک تابوت‌ها اسامی شهدا را نوشتیم. به تابوت حاج ابومهدی که رسیدم، زانوهایم توان ایستادن نداشت. روی زمین کنار حاجی نشستم. نفسم بالا نمی‌آمد. دستم می‌لرزید. هر کاری می‌کردم، با دلم کنار نمی‌آمدم که این لحظه‌ها آخرین لحظه‌های همراهی من با حاج ابومهدی است. یادآوری روزهابی که، به بهانه شانه‌زدن، روی موها و محاسن سفید حاجی دست می‌کشیدم داشت بخشی از وجودم را ذوب می‌کرد. زیر لب گفتم: «ألسلام علی الشیب الْخضیب، السّلام علی الْخدّ التّریب، السّلام علی الْمزمّل بالدّمآء» و اشک تمام صورتم را فراگرفته بود.
more