Qiṣṣah'hā-yi Jūrvājūr (Gujah'farangī va Mīvah-yi Sabz: Persiska (Farsi) 1399

قصه‌های جورواجور (گوجه‌فرنگی‌ و‌ میوه‌ی‌ سبز)

Författare: Ṭāhirah Khiradvar

Betyg:

120 SEK

4-6 Veckor

Pocketbok

120 SEK

Välj antal

Dela

Önskelista

The tomato thought that the little green fruit that was born next to him was like him, that is, if he grows up, he will become a juicy tomato, red red. Then he can be friends with him and have a good time together. That's why he said to the green fruit: "Little one, you should drink water and sun to grow up sooner." The little green fruit did the same thing every day until one day the pumpkin said something strange to him; So strange that the green fruit stopped sunbathing. What do you think the pumpkin told him? Do you think that the little green fruit will eventually become big and red? The story of "Tomatoes and Green Fruits" is about accepting children's differences; To know that each of them, while being different, has a unique and special personality and there is no need to change them in order to be accepted.

گوجه فرنگی فکر می کرد که میوه ی سبز کوچولویی که کنارش به دنیا آمده، شبیه خود اوست، یعنی اگر بزرگ شود مثل او یک گوجه فرنگی آبدار می شود، قرمز قرمز. آن وقت می تواند با او دوست شود و«گوجه فرنگی و میوه ی سبز» کلی با هم خوش بگذرانند. برای همین به میوه ی سبز گفت: «آهای کوچولو، تو باید آب بخوری، آفتاب بخوری تا زودتر بزرگ شوی.» میوه ی سبز کوچولو هم هر روز همین کار را می کرد تا اینکه یک روز کدو تنبل حرف عجیبی به او زد؛ آن قدر عجیب که میوه ی سبز دست از آفتاب گرفتن برداشت. به نظر شما، کدو تنبل به او چه گفت؟ فکر می کنید بالاخره میوه ی سبز کوچولو بزرگ و قرمزرنگ می شود؟ داستان «گوجه فرنگی و میوه ی سبز» ماجرای پذیرش تفاوت های بچه هاست؛ اینکه بدانیم هریک از آن ها در عین متفاوت بودن، شخصیتی منحصربه فرد و خاص دارند و برای پذیرفته شدن، نیازی به تغییر آن ها نیست.