arizu'ha-yi gumshudah: Persiska (Farsi) 1400

آرزوهای گمشده

Författare: Dil'rubā 'ajam'lū

Betyg:

359 SEK

4-6 Veckor

Pocketbok

359 SEK

Välj antal

Dela

Önskelista

I fell on my back on the bed and as soon as my eyelids closed, all of a sudden, stupid and annoying thoughts flooded my head. The thought of Rehane, whom I knew only from what I had heard, took over the reins of my imagination; They must have come to this room with Kamil many times and slept on this bed. I knew that there was no such relationship between them, but the devil became an accomplice of my loneliness and was taking my thoughts in a direction that I did not want.

به پشت روی تخت افتادم و همین که پلکهایم هم آغوش شدند، به یکباره افکار احمقانه آزاردهنده ای در سرم وول خورد. فکر ریحانه ای که تنها از شنیده هایم او را می شناختم افسار خیالاتم را به دست گرفت؛ حتما بارها با کمیل به این اتاق آمده و روی این تخت خوابیده بودند میدانستم هیچ رابطه ی آن چنانی میانشان نبوده، اما شیطان همدست تنهایی ام شده و داشت افکارم را به سمت و سویی میبرد که نمی خواستم.