OBS! Letar du efter en beställning lagd före 2025-09-29, 16:00? [klicka här]
fredag - 2025 03 oktober
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"sv-se","Currency":"sek","CurrencySign":"SEK","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
Logga in
shopping cart 0
Kundvagn

Kundvagn

Menu

Produktinformation
ISBN: 9789185463879
Åldersgrupp: Vuxen
Sidor: 198
Vikt: 295 g
Produktmått: 14 x 21 x 1 , 99 cm
Bokomslag: Inbunden

Shām-i ākhar: Persiska (Farsi) 2021

شام آخر

Författare: Surūr Kasmāyī
Betyg:
186 SEK
2-3 Dagar
Önskelista
Wishlist
Produktinformation
ISBN: 9789185463879
Åldersgrupp: Vuxen
Sidor: 198
Vikt: 295 g
Produktmått: 14 x 21 x 1 , 99 cm
Bokomslag: Inbunden
more
لنگه‌در کوچک دروازه‌ی بزرگ باز می‌شود. بیرون، آب زیر لاستیکِ خودروهایی که با نزدیک شدن به سرعت‌گیرها آهسته‌ می‌رانند، شره‌ می‌کند. هوا هنوز روشن نشده و آسفالت خیس در پرتوی نور اتومبیل‌ها برق می‌زند. 2764 روز از هنگامی که با دست و چشم‌ بسته به قلعه‌ی پای کوه آوردند‌م، می‌گذرد.
شیب تند جاده قدم‌های ناتوانم را به دنبال خود می‌کشد. عادت راه رفتن از سرم افتاده است، اما از سرعتم نمی‌کاهم. بی‌هدف و بی‌مقصد، ولی با شتاب پیش می‌روم. به کجا؟ به دیدار کی؟ سوسوی چراغ‌های شهر در دوردست و بوی خاک باران‌خورده زندگی سابقم را به خاطرم می‌آورد. چه نقشه‌ها که در شب‌های دراز بی‌خوابی نکشیده‌ام! ‌شتابان خودم را به سرازیری جاده می‌سپارم تا هرچه زودتر از پای دیوارهای بلند قلعه دور‌م کند.
با صدای بوق ماشین از جا می‌پرم. از لب آسفالت کنار می‌کشم و پایم در گل و لای کنار جاده فرو ‌می‌رود. کامیون قراضه‌ای از بغل گوشم رد می‌شود و راننده علامت زشتی حواله‌ام می‌دهد. دوباره که سرعت می‌گیرد، می‌ایستم تا کف کفشم را برانداز کنم. پس از سالیان بار اولی است کفش به پا دارم. گل و لای از سوراخی کهنه نفوذ ‌کرده است. صبح روز دستگیری‌‌ام خیال داشتم پیش پینه‌دوز بروم‌ که آسمان روی سرم خراب شد.
بند ساک آدیداس را روی شانه جا‌به‌جا می‌کنم و از سرازیری تپه لنگ‌لنگان راه می‌افتم. می‌دانم زندگی ارزش زیستن ندارد، اما شتاب دارم همه‌چیز را از ‌همان‌جایی که متوقف شده است، دوباره از سربگیرم.
از متن کتاب
در باره نویسنده
سرور کسمایی رمان نویس، مترجم و ناشر ایرانی مقیم فرانسه است. او تحصیلات ابتدایی و
متوسطه خود را به دو زبان فارسی و فرانسوی در تهران به پایان رساند و پس از انقلاب در دانشگاه‌های پاریس و مسکو، به تحصیل زبان، ادبیات و تئاتر روسی پرداخت. در دهه ۱۹۹۰، در زمینه ادبیات شفاهی مردم تاجیک به پژوهش‌های میدانی و گردآوری، ضبط و انتشار موسیقی های مردمی فارسی زبانان آسیای میانه فعالیت کرد.
اولین رمان او «گورستان شیشه‌ای» به سال ۲۰۰۲ در پاریس به زبان فرانسوی منتشر شد. چهار سال پس از آن، رمان دومش «دره عقاب‌ها، سرگذشت یک فرار» برنده جایزه آسیای «انجمن نویسندگان فرانسوی زبان» شد. سال ۲۰۱۶ نیز «یک روز پیش از آخر زمان» توسط نشر باران به بازار فرستاده شد. کتاب حاضر چهارمین رمان این نویسنده است که توسط روبر لافون به فرانسوی و نشر باران به فارسی منتشر می‌شود.
از ترجمه‌های سرور کسمایی به فرانسوی می‌توان از «رفتن، ماندن، بازگشتن» شاهرخ مسکوب و «دایی جان ناپلئون» ایرج پزشکزاد نام برد.
سرور کسمایی همچنین رئیس بخش فارسی انتشارات معتبر آکت سود در فرانسه، عضو فعال انجمن قلم فرانسه و عضو هیئت داوران جایزه بین‌المللی «نویسنده جوان فرانسوی‌زبان» است.
more