OBS! Letar du efter en beställning lagd före 2025-09-29, 16:00? [klicka här]
lördag - 2025 04 oktober
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"sv-se","Currency":"sek","CurrencySign":"SEK","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
Logga in
shopping cart 0
Kundvagn

Kundvagn

Menu

Produktinformation
ISBN: 9789641935230
Förlag: Nashr-i Ali
Åldersgrupp: Vuxen
Sidor: 650
Vikt: 700 g
Produktmått: 14 x 21 x 4 , 55 cm
Bokomslag: Pocketbok

Faqaṭ tu: Persiska (Farsi) 1399

فقط تو

Författare: Shahlā Khudīʹzādah
Betyg:
386 SEK
4-6 Veckor
Önskelista
Wishlist
Produktinformation
ISBN: 9789641935230
Förlag: Nashr-i Ali
Åldersgrupp: Vuxen
Sidor: 650
Vikt: 700 g
Produktmått: 14 x 21 x 4 , 55 cm
Bokomslag: Pocketbok
A Persian novel.
more
رمان فارسی. دیدید گفتم ... اینم همون دختر محجبه و خانومی که سنگ اعتقاداتش رو به سینه می زد ... همش دروغ بود ... حرف بزن خانوم ... تو ... این جا ... تو بغل من چی کار می کردی؟ دهان مهتاب وحشت زده از تصویری که مقابلش می دید باز و بسته شد اما صدایی از گلویش خارج نشد ... مات مات ... شوکه و بی نفس ... درد در قفسه سینه اش پیچید ... دور تا دور دختر و پسرها ایستاده بود و نگاهش می کردند ... سورپرایز شده بود؟ مرده بود ... شهاب به طرز وحشتناکی بازی اش داده بود ... او را آرام آرام به دامی کشیده بود که از دید مهتاب عشقی پاک و مقدس بود ... ناباورانه سرش را به طرفین تکان داد ... قلبش نمی زد ... اصلا مگر با دیدن آن دخترها و پسرها که زیر نور چراغ آن ها را غافلگیر کرده بودند می توانست زنده باشد؟ دست شهاب جلو رفت و با خشونت چادرش را کشید و گفت: حالا می تونی درش بیاری ...
more