Rānandah tāksī: Persiska (Farsi) 1397
راننده تاكسي
125 SEK
Dela
Wishlist
A Persian novel
more
کتاب راننده تاکسی نوشتهی علی رزمجو، داستانی کوتاه پیرامون اتفاقی است که برای یک راننده در تهران میافتد و شخصیتهای داستان به شکلی غیرمستقیم همدیگر را کمک میکنند.
در بخشی از کتاب راننده تاکسی میخوانیم:
رفتم که ازش تشکر کنم و بابت جوونمردیش صورتشو ببوسم. با کمال تعجب دیدم همون جوون هست که امروز بر حسب اتفاق اومده بوده یه چک برای صاحب کارخونهش پاس کنه. اون سر صحنه میرسه و درسا رو میرسونه بیمارستان. درسا رو بعد از دو روز از بیمارستان مرخص کردن و بردیمش خونه. بعد از چند روز من از اون جوان دعوت کردم و آوردمش خونه. اسمش بنیامین بود و خیلی برام عجیب بود که از کوچیکی با یه عده خلافکار بزرگ شده بود ولی رنگ و بوی اونها رو نگرفته بود. چند ماه گذشت و یه شب دیدم در خونه رو زدن، من رفتم و باز کردم. دیدم بنیامین با چند نفر که بسیار لباسهای شیک پوشیده بودن اومدن داخل.
دم درو که نگاه کردم دو تا ماشین ماکسیما و مگان هم دیدم. ازشون پذیرایی کردیم و بعد یک ساعت رفتن خیلی برام عجیب بود ولی فرداش تلفنم زنگ خورد و وقتی برداشتم یه نفر که خودشو مهندس سربلند معرفی کرد باهام قرار گذاشت، ولی چیزی نگفت و بالاخره رفتم دیدمش. ساعت ٣ عصر با لباس منظم وارد دفترش تو خیابون جردن شدم و اون پیشنهاد کار توی کارخونه و راننده شخصی شدن رو بهم داد. بعد هم حقوق خیلی خوبی به صورت هفتهای بهم پیشنهاد داد. چند لحظه خوب فکر کردم و قبول کردم. خواستم از دفترش برم بیرون که بنیامینو دیدم. لباس بسیار مرتب و منظمی پوشیده بود و بوی ادکلنش از دور احساس میشد. کیف مشکی تو دستاش بود و داشت با موبایلش صحبت میکرد.
more