OBS! Letar du efter en beställning lagd före 2025-09-29, 16:00? [klicka här]
lördag - 2025 04 oktober
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"sv-se","Currency":"sek","CurrencySign":"SEK","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
Logga in
shopping cart 0
Kundvagn

Kundvagn

Menu

Produktinformation
ISBN: 9789648944587
Åldersgrupp: Vuxen
Sidor: 199
Vikt: 260 g
Produktmått: 14 x 21 x 1 , 39 cm
Bokomslag: Pocketbok

Man Raʻnā hastam: Persiska (Farsi) 1397

من رعنا هستم

Upplaga: 2
Betyg:
156 SEK
I lager (1-2 Dagar)
Önskelista
Wishlist
Produktinformation
ISBN: 9789648944587
Åldersgrupp: Vuxen
Sidor: 199
Vikt: 260 g
Produktmått: 14 x 21 x 1 , 39 cm
Bokomslag: Pocketbok
A Persian novel
more
رمان فارسی. بالاخره رعنا به دنیا آمد، سال ها بعد همان طور که مادرم برای من از روزهای گذشته تعریف می کند، من هم به او خواهم گفت که در روزهای بدی به دنیا آمد، روزهایی که دغدغه ی مردم خواندن نبود، روزهایی که مردم بیشتر نگران نان بودند تا کتاب. برایش خواهم گفت تو را به دنیا آوردم به امید این که لبخند محوی بر لب همین مردم نگران نان بیاوری. می دانستم خنداندن ایرانی جماعت کار سختی است، جسارت کرده ام، پا روی لبه ی تیغ گذاشته ام، فقط به امید آن لبخند کمرنگ، می دانستم چقدر مردم من به این لبخند احتیاج دارند. برایش خواهم گفت از روزی که پلاسکو ریخت، وقتی سانچی به زیر آب رفت، آن روزی که بچه ها توی آب و آتش سوختند، از قطارهای از ریل خارج شده و هواپیماهای روی باند ننشسته، از مسافران اتوبوس به مقصد نرسیده، از حادثه ی معدن یورت، از این که من او را با چشم گریان و با بغض نوشتم به امید خنداندن، وسط تسلیت گفتن ها و اشک ریختن ها، گاهی با بغض، گاهی با آه، حتی با هق هق، برای صورت هایی که حسرت لبخند دارند، برای مردمی که خندیدن فراموششان شده...
more