Dāstānʹhā dar gūrʹhā: Persiska (Farsi) 2016

مجموعه داستان کوتاه شامل: روی کاغذِ کاهی نه آن‌که ماند مانَد نه آن‌که نماند | در زمان | مواجهه | فراموشی | ش | سکوت‌ها | گنج / خمپاره | نامرحوم | زندانِ قُمری | جاذبه یعنی خیلی سخته علیاحضرت مونیکا ویتی، خیلی، | باهاتم، بدو! | بیتل‌ها در برشی از آخرالزمان | نفس بکش، بعدش فقط نفس بکش | قطار به هرکجا که دلَ‌ش بخواهد می‌رود | سقوط | حتمن رفته دیگه تا حالا | ذهنِ شخصِ مبهم | گورِ باز | روی کاغذِ معمولی مجنونِ ساعت | پرده را بکش، طولانی می‌شود… | تو می‌گویی من، من می‌گویم تو | پس کِی می‌آیند پلیس‌ها؟ | دودِسکو نام ندارد | نمایش | الوداع یارِ پاپ آرتیستِ تا عمقِ جان متمایل به آنارشیست‌های بمب‌گذارِ من، جِدّن الوداع! | با تواَم ای یار،نعشکِشِ شب‌های تار، تیماردارِ خود بیمار؛ آتش ببار بر دلِ ناهُشیار؛ ببار و آتش ببار از در و دیوار | ادامه از صفحه‌ی ۹ | مَردِ مردِ مرد | در کمدیِ الاهی | حیاتِ وحشِ خانم و آقا | هیچ‌کس جز خودشان | حالا اومده شسته، چی کارش داری خُب؟ | بزن بیرون! | مادام بوآری: ۱۹۷۰ ۱۵۰| بر الواحِ نانوشته اینک بودا: غارغار ( | لیبراسیون | واقعه/ تصویر | واقعاتِ ماهونیه | چیزی فرمودین حضرت آقا؟ | تحرک به سکون | گامِ لرزان سیندرلا | زبان‌پنداریِ ابن عربی |