Rūzī kih bābā ʻu ̤zv-i tīm-i fūtbālamān shud: Persiska (Farsi) 1398
روزی که بابا عضو تیم فوتبال مان شد
9,01 £
Dela
Wishlist
Originaltitel:
The Day Dad Joined My Soccer Team
ISBN:
9786220100386
Översättare:
Nīnā Farāhānī
Förlag:
Chishmih
Åldersgrupp:
Mellanstadiet (8–12 år)
Sidor:
36
Vikt:
168 g
Produktmått:
23 x 23 x 0
,
3 cm
Bokomslag:
Pocketbok
A soccer dad misunderstands when he hears that his son's team needs his help. Instead of taking care of halftime snacks, the dad grabs a jersey and runs onto the field to play! And what an embarrassment he is: he hogs the ball, complains about his teammates and throws a hairy fit when the referee doesn't call a play his way! Can the boy find a way to teach his dad how to be a good sport before he drives the whole team crazy?
Maureen Fergus, a Blue Spruce Award winner, has the perfect touch in crafting comic role-reversal stories. The boy gets to prove he knows more than his father --- always a hit --- but the two maintain a close and loving relationship throughout. The simple lines of Mike Lowery's art reflect the story's offbeat premise and child's point of view. With hilarious lessons on being a good sport, following the rules and having patience with others, this picture book could spark conversations about self-awareness and managing relationships. It also works for character education lessons on empathy, compassion and perseverance, and is a terrific resource for coaches of all kinds.
more
داستان برای کودکان گروه سنی "ب".
فکر می کنید در کتاب « روزی که بابا عضو تیم فوتبال مان شد » اتفاق خوبی می افتد یا بد؟ پسرک کتاب، فوتبال را بیش تر از ترن هوایی، شیرجه زدن در آب و پرواز با سورتمه از تپه های برفی دوست دارد. اما انگار بابای او هم از فوتبال بازی کردن بدش نمی آید و زمانی که مربی از والدین کمک می خواهد او فوری داوطلب می شود و لباس ورزشی می پوشد و توی زمین می پرد، پیش از این که مربی برایش توضیح بدهد که فقط برای آماده کردن خوراکی های دو نیمه از او کمک می خواهد. هیچ چیز خوب پیش نمی رود. بابا دل اش نمی خواهد در دفاع بازی کند و فوتبال برای او برنده شدن است نه بازی کردن و خوش گذراندن! وقتی همه توی زمین بازی می کنند، او گل بو می کند، و برای تماشاگران دست تکان می دهد. هنگام استراحت نیز، بازیگوشی های او همه را کلافه می کند. بابا هیچ چیز از فوتبال نمی داند. همه چیز شوت کردن و گل زدن نیست. فوتبال یعنی همکاری با هم. اگر یکی از هم تیمی ها ناراحت است او را دلداری بدهیم و با بازیکنان تیم حریف دعوا نکنیم. همه ی این ها پسرک کتاب را عصبانی کرده اما مربی به او می گوید که باید به بابای اش یاد بدهند که عضو یک تیم بودن یعنی بازی منصفانه، تشویق هم تیمی ها و احترام به یکدیگر و خوش گذراندن. بابا این ها را یاد می گیرد و پسرک کتاب به او افتخار می کند اما شیطنت های بابا تمامی ندارد. اگر به آب پاشیدن ادامه بدهد، مربی برای اش یخ در بهشت نمی خرد!
کتاب « روزی که بابا عضو تیم فوتبال مان شد » انگشت به سوی والدین گرفته و به آن ها یادآوری کرده که ممکن است کسی که اشتباه می کند شما باشید. کتاب در همراهی با تصویرهایش از شیطنت های پدری می گوید که رفتار درست در فوتبال را نمی شناسد اما پسرش خوب همه چیز را بلد است. این بار پسر به پدر یاد می دهد که چگونه درست رفتار کند و یک عضو خوب برای تیم فوتبال باشد.
(با کاغذ گلاسه)
more
