Note! Looking for an order placed before 2025-09-20, 16:00? [Click Here]
جمعه - 11 مهر 1404
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"fa-ir","Currency":"sek","CurrencySign":"SEK","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
ورود
shopping cart 0
سبد خرید

سبد خرید

Menu

اطلاعات محصول
عنوان اصلی: مقامات شش‌گانه‌ی حسرت‌های شمال
شابک: 9786227383447
ناشر: Sang
گروه سنی: بزرگسال
صفحات: 304
وزن: 305 g
ابعاد: 14 x 21 x 2٫7 cm
جلد کتاب: شومیز

مقامات شش‌گانه‌ی حسرت‌های شمال فارسی 1403

Maqāmāt-i Shish'gānah-yi Ḥisrat'hā-yi Shumāl

نویسنده: Kāmrān Muḥammadī
امتیاز:
159 SEK
4 تا 6 هفته
لیست علاقه‌مندی‌ها
Wishlist
اطلاعات محصول
عنوان اصلی: مقامات شش‌گانه‌ی حسرت‌های شمال
شابک: 9786227383447
ناشر: Sang
گروه سنی: بزرگسال
صفحات: 304
وزن: 305 g
ابعاد: 14 x 21 x 2٫7 cm
جلد کتاب: شومیز
A collection of short stories by Kamran Mohammadi.
more
«کامران محمدی» متولد ۱۳۵۰ و کارشناس ارشد روان‌شناسی است. نخستین کتاب او «خدا اشتباه نمی‌کند» سال ۱۳۸۰ منتشر شد و جایزه‌ی کتاب سال دانشجویی را دریافت کرد. بعد از آن، در نیمه‌ی دوم دهه‌ی هشتاد با «سه‌گانه‌ی فراموشی» جایگاه خود را به عنوان نویسنده‌ای با دغدغه‌های روان‌شناختی تثبیت کرد. رمان «مه» و مجموعه‌های «رولت روسی» و «باغ وحش انسانی» از دیگر آثار محمدی است.‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اما «مقامات شش‌گانه‌ی حسرت‌های شمال» تا حدودی با آثار گذشته‌ی محمدی تفاوت دارد. این کتاب مجموعه‌ای است از شش روایت داستانی که عموماً به خاطرات هشت تا هجده سالگی نویسنده، یعنی سال‌های ابتدایی بعد از انقلاب و دهه‌ی شصت مربوط می‌شوند. محور اصلی این خاطرات شش علاقه‌ی نویسنده در سال‌های کودکی و نوجوانی اوست که عبارتند از: تفنگ، دوچرخه، ساعت مچی، ضبط صوت، دوربین عکاسی، سه‌تار. «مقامات شش‌گانه‌ی حسرت‌های شمال» را از نظر راحتی روایت و صراحت نویسنده در بیان تجربه‌های شخصی، می‌توان در گروه «ادبیات اعتراف» به حساب آورد. محمدی این بار بدون خودسانسوری، ما را به سال‌هایی می‌برد که زندگی همه‌مان، ساده‌تر و صمیمانه‌تر از حالا بود. او از دردهای مشترکی حرف می‌زند که خیلی از ما هم تجربه کرده‌ایم یا دست‌کم درباره‌شان شنیده‌ایم و به این شکل، تصویری فراگیر و نمونه‌ای به وجود می‌آورد که ماهیت انسانی‌اش برای هر کسی در هر سن و سالی که هست، عمیقا قابل درک است.‌‌‌‌‌‌‌ برشی از کتاب: هنوز نرفته، دلم برای شالیزار و صدای آواز شبانه‌ی قورباغه‌ها، برای بیدی که وقتی پنجره‌ی اتاقم را باز می‌کردم، سرشاخه‌های بلندترین شاخه‌هایش می‌آمد داخل اتاق و برای صدای خروس در ظهرهای رخوتناک و مرطوب تابستان و حتی برای صدای وهمناک خنده‌ی شغال‌ها تنگ شده بود. برای این‌که دست‌کم کمی خودم را برای این تصعید سبز به خاکستری آماده کنم، اتاقم را به اتاق دیگری در سمت دیگر خانه‌مان که مشرف به خیابان بود تغییر دادم.
more