کتابچۀ راهنمای مرز: سیری در هزارتوی زندگی مهاجر فارسی 1403
Kitābchah-yi Rāhnamā-yi Marz: Sayrī dar Hizār'tū-yi Zindigī-yi Muhājir
150 SEK
اشتراکگذاری
Wishlist
عنوان اصلی:
A Short Border Handbook
شابک:
9786227073386
مترجم:
Mihrak Malik Marzbān
ناشر:
Safir
گروه سنی:
بزرگسال
صفحات:
174
وزن:
170 g
ابعاد:
14 x 21 x 1٫6 cm
جلد کتاب:
شومیز
An exhilarating, blackly funny exploration of migration and borders from an Albanian who grew up longing to cross to Greece, only to find reality did not match fantasy After spending his childhood and school years in Albania, imagining that the miniskirts and game shows of Italian state TV were the reality of life in the West, and fantasizing accordingly about living on the other side of the border, the 1985 death of Albanian Communist leader Hoxha at last enables Gazmend Kapllani to make his escape. However, on arriving in the promised land, he finds neither lots of willing leggy lovelies nor a warm welcome from his long-lost Greek cousins. Instead, he gets banged up in a detention center in a small border town. As Gazi and his fellow immigrants try to find jobs, they begin to plan their future lives in Greece, imagining riches and successes that always remain just beyond their grasp. The sheer absurdity of their plans and their new lives is overwhelming. Both detached and involved, ironic and emotional, Kapllani interweaves the story of his experience with meditations upon border syndrome. A mental state, as much as a geographical experience? to create a brilliantly observed, amusing, and perceptive debut.
more
کاوش هیجانانگیز و خندهدار سیاهپوست مهاجرت و مرزها از یک آلبانیایی که در آرزوی رفتن به یونان بزرگ شده بود، تنها برای یافتن واقعیت، با خیالپردازی همخوانی نداشت، پس از گذراندن دوران کودکی و مدرسه در آلبانی، با تصور اینکه دامنهای کوچک و بازیهای دولت ایتالیا را نشان میدهد. تلویزیون واقعیت زندگی در غرب بود و بر این اساس خیال پردازی در مورد زندگی در آن سوی مرز، سرانجام مرگ هوجا رهبر کمونیست آلبانیایی در سال 1985 گازمند کاپلانی را قادر می سازد تا فرار کند. با این حال، با رسیدن به سرزمین موعود، او نه تعداد زیادی از دوستداشتنیهای ساق پا را مییابد و نه با استقبال گرم عموزادههای یونانیاش که مدتها پیش گم شده بود. در عوض، او در یک بازداشتگاه در یک شهر کوچک مرزی مورد ضرب و شتم قرار می گیرد. همانطور که گازی و مهاجران همکارش در تلاش برای یافتن شغل هستند، آنها شروع به برنامه ریزی زندگی آینده خود در یونان می کنند و ثروت و موفقیت هایی را تصور می کنند که همیشه فراتر از درک آنها باقی می ماند. پوچی محض برنامه ها و زندگی جدید آنها بسیار زیاد است. کاپلانی هم جدا و هم درگیر، کنایهآمیز و احساسی، داستان تجربهاش را با مدیتیشنهای مربوط به سندرم مرزی در هم میآمیزد؛ وضعیتی ذهنی، به همان اندازه که یک تجربه جغرافیایی است تا یک اولین نمایش درخشان، سرگرمکننده و ادراکی خلق کند.
more