Note! Looking for an order placed before 2025-09-20, 16:00? [Click Here]
جمعه - 11 مهر 1404
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"fa-ir","Currency":"sek","CurrencySign":"SEK","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
ورود
shopping cart 0
سبد خرید

سبد خرید

Menu

اطلاعات محصول
عنوان اصلی: شب بازی
شابک: 9786004059152
ناشر: Salis
گروه سنی: بزرگسال
صفحات: 114
وزن: 124 g
ابعاد: 14 x 21 x 1 cm
جلد کتاب: شومیز

شب بازی فارسی 1402

Shab Bāzī

نویسنده: Mujtabá Taghavī Zād
امتیاز:
191 SEK
4 تا 6 هفته
لیست علاقه‌مندی‌ها
Wishlist
اطلاعات محصول
عنوان اصلی: شب بازی
شابک: 9786004059152
ناشر: Salis
گروه سنی: بزرگسال
صفحات: 114
وزن: 124 g
ابعاد: 14 x 21 x 1 cm
جلد کتاب: شومیز
A Novel by Mojtaba Taghavi Rad.
more
مثلا ثانیه ثانیه شب قتل یک لحظه از جلوی چشم‌هایم کنار نمی‌رود. همان‌طور که چاقو را زیر اورکت آمریکایی‌اش می‌چپاند، گفت: «نمی‌شناسمت، اما همه‌تون مثل همید. دلم می‌خواست تف بندازم توی صورتت. ولی حیف که ردش می‌مونه. حیف که رد خیلی چیزها از زندگی آدم پاک نمی‌شه، حتی با مرگ. مثل کارهایی که شما کردید.» چشمم را ریزتر کردم تا عمق میدان دیدم از سوراخ گُلِ لَمه بیش‌تر شود. صورتش چهارگوش بود و ابروهای کشیده پرپشت مشکی داشت. وقتی می‌رفت، برگشت و زل زد به مستانه. همان‌طور هم سر نایلونی را که زبان مستانه تویش بود، گره می‌زد. وقتی رفته بود دلش را نداشتم پایین بروم؛ به پشت روی لمه ها دراز شده بودم زار می‌زدم.
more