ما ماه و ماهی بودیم فارسی 1402

Mā māh va māhī būdīm

نویسنده: Zahrā Arjmand'nīyā

امتیاز:

289 SEK

4 تا 6 هفته

شومیز

289 SEK

انتخاب تعداد

اشتراک‌گذاری

لیست علاقه‌مندی‌ها

where did the story begin? from black From two houses attached to each other? Or since that night when he came and knelt by the pond and washed his face in that part of the water where the shadow of the moon fell on him? From being gray the moment I painted the wall of their house? Or from the tip of a pencil, those moments when he invited me to a challenge and the roofs of the house became the beginning of the hidden affection in our hearts? From the whiteness of the days when he came and told me about the beauty of my eyes? Or from the re-darkening of the moments when I burned in the heat of pain and dependence and he suffered next to me? From darkness and light from anger and reconciliation? Maybe because of all the love and affection and drowning in our pain? It was not my pen. Nowhere in the story was my pen

قصه از کجا شروع شد؟ از سیاهی؟ از دو خانه چسبیده به هم؟ یا از آن شبی که آمد کنار حوض زانو زد و صورتش را در آن قسمتی از آب که سایه ی ماه رویش افتاده بود شست؟ از خاکستری بودن لحظه ای که دیوار خانه شان را رنگ کردم؟ یا از نوک مدادی بودن آن لحظاتی که آمد دعوتم کرد به یک چالش و پشت بامهای خانه شد سرآغاز دلدادگی پنهان شده در بطن قلبمان؟ از سفید شدن روزهایی که آمد و برایم از زیبایی چشم هایم گفت؟ یا از دوباره تیره شدن لحظاتی که من در تب و تاب درد و وابستگی سوختم و او کنارم درد کشید؟ از سیاهی و روشنی از قهر و آشتی؟ شاید هم از آن همه مهر و علاقه و در درد غوطه خوردنمان؟ قلم دست من نبود هیچ کجای قصه قلم دست من نبود